کلمه جو
صفحه اصلی

اشوغ

فارسی به انگلیسی

unknown

فرهنگ معین

( آشوغ ) (ص . ) ناشناخته ، گمنام .

لغت نامه دهخدا

( آشوغ ) آشوغ. ( ص ) مجهول. غیرمعروف. ناشناس. نامعروف. ( تحفةالاحباب اوبهی ). گمنام :
چه کنم از جفای دهر که من
هستم آشوغ در میان شما.
طرطری.

اشوغ. [ اُ ] ( ص ) شخص مجهول النسب و مفقودالبلد را گویند. ( برهان ) ( هفت قلزم ) ( انجمن آرا ). آشوغ. ( آنندراج ). رجوع به آشوغ شود. در تداول امروز، مجهول الهویه. بیوطن .

اشوغ . [ اُ ] (ص ) شخص مجهول النسب و مفقودالبلد را گویند. (برهان ) (هفت قلزم ) (انجمن آرا). آشوغ . (آنندراج ). رجوع به آشوغ شود. در تداول امروز، مجهول الهویه . بیوطن .


فرهنگ عمید

( آشوغ ) ۱. غریب، بیگانه.
۲. مجهول، غیرمعروف، ناشناس، گمنام: چه کنم از جفای دهر که من / هستم آشوغ در میان شما (طرطری: لغت نامه: آشوغ ).
= آشوغ

آشوغ#NAME?



کلمات دیگر: