کلمه جو
صفحه اصلی

هشیاردلی

لغت نامه دهخدا

هشیاردلی. [ هَُ ش ْ دِ ] ( حامص مرکب ) هشیاری. هوشیاری. هوشمندی. بیداردلی :
ای به لشکرشکنی بیشتر از صد رستم
ای به هشیاردلی بیشتر از صد هوشنگ.
فرخی.


کلمات دیگر: