کلمه جو
صفحه اصلی

اضاعه

فارسی به انگلیسی

wasting, spoiling

فرهنگ فارسی

اضاعت: ضایع کردن، تلف کردن، تباه ساختن، ناچیزکردن ، بسیارشدن ضیاع کسی، افزون شدن ضیعت شخص، بسیارشدن آب وزمین کسی
( مصدر ) ۱ - ضایع کردن تباه ساختن تلف کردن : اضاعت اموال . ۲ - تیمار نکردن بی تیمار گذاشتن .
ضایع کردن .

فرهنگ معین

(اِ عِ ) [ ع . اضاعة ] نک اضاعت .

لغت نامه دهخدا

اضاعه. [ اِ ع َ ] ( ع مص ) ضایع کردن. ( مؤید الفضلا )( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به اضاعة و اضاعت شود.

اضاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) بسیار گردیدن ضیعت کسی . (منتهی الارب ). بسیار شدن ضیاع . (آنندراج ). بسیار گردیدن ضیعت شخص . (ناظم الاطباء). اضاعه ٔ مرد؛ بسیاری و فزونی ضیاع وی ، و در حدیث آمده است : افشی اﷲ ضیعته ؛ ای اکثر معاشه . (از تاج العروس ). بسیارضیاع شدن . (تاج المصادر بیهقی ). فزون وبسیار شدن ضیاع کسی . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || هویدا و آشکار شدن . (منتهی الارب ). هویدا و آشکار گشتن . (ناظم الاطباء). || اضاعه ٔ مرد؛ کار خود را ضایع یافتن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || مهمل و هیچکاره کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهمل و هلاک و تلف کردن چیزی را. (از قطر المحیط) (ازاقرب الموارد). مهمل و هیچکاره کردن و هلاک گردانیدن . (ناظم الاطباء). || بی تیمار گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به اضاعت و اضاعه شود.


فرهنگ عمید

۱. ضایع کردن، تلف کردن، تباه ساختن.
۲. ناچیز کردن.
۳. بسیار شدن ضیاع کسی، بسیار شدن آب و زمین کسی.


کلمات دیگر: