کلمه جو
صفحه اصلی

تولیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - رمیدن وحشت یافتن . ۲- نفرت داشتن. ۳- دور شدن بیکسو رفتن .
خلیدن و با تیر زخم کردن

لغت نامه دهخدا

تولیدن . [ ت َ / تُو دَ ] (مص ) بانگ زدن و به آواز بلند خواندن کسی را. (ناظم الاطباء).


تولیدن. [ دَ ] ( مص ) از: «تول » + «یدن » پسوند مصدری. ( حاشیه برهان چ معین ). رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). رمیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
سخت می تولی ز تربیعات آن
وز وبال و کینه و آفات آن.
مولوی.
رجوع به تول و فاتولیدن شود.

تولیدن. [ ت َ / تُو دَ ] ( مص ) بانگ زدن و به آواز بلند خواندن کسی را. ( ناظم الاطباء ).

تولیدن. [ دَ / ت َ / تُو دَ ] ( مص ) خلیدن و با تیر زخم کردن. ( ناظم الاطباء ).

تولیدن . [ دَ ] (مص ) از: «تول » + «یدن » پسوند مصدری . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن . (برهان ) (از ناظم الاطباء). رمیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
سخت می تولی ز تربیعات آن
وز وبال و کینه و آفات آن .

مولوی .


رجوع به تول و فاتولیدن شود.

تولیدن . [ دَ / ت َ / تُو دَ ] (مص ) خلیدن و با تیر زخم کردن . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. رمیدن.
۲. به یک سو رفتن، دور شدن.


کلمات دیگر: