کلمه جو
صفحه اصلی

ورکالوج

فرهنگ فارسی

انگشت شکسته

لغت نامه دهخدا

ورکالوج. [ وَ ] ( اِ ) انگشت شکسته. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مدخل قبل شود.


کلمات دیگر: