کلمه جو
صفحه اصلی

اشداق

لغت نامه دهخدا

اشداق. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ شِدْق ، بمعنی کنج دهان از جانب باطن رخسار و هر دو جانب رودبار و هر دو کناره آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): از سر شوق سعادت و حرص شهادت به اشداق آن مخاوف وافواه آن نتایف رفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 408 ).

فرهنگ عمید

شدق#NAME?


= شدق


کلمات دیگر: