کلمه جو
صفحه اصلی

فصیحه

فرهنگ اسم ها

اسم: فصیحه (دختر) (عربی) (تلفظ: fasihe) (فارسی: فصيحه) (انگلیسی: fasihe)
معنی: خوش سخن، ( مؤنث فصیح )، فصیح، ویژگی سخن یا بیانی که روان، روشن و شیواست و شنونده و خواننده آن را به سهولت در می یابد، دارای فصاحت، ویژگی آن که سخنش روان، روشن، خالی از ابهام و دارای فصاحت باشد به طور روشن و آشکار، دور از ابهام، همراه با فصاحت، مؤنث فصیح

(تلفظ: fasihe) (عربی) (مؤنث فصیح) ، ویژگی سخن یا بیانی که روان ، روشن و شیواست و شنونده و خواننده آن را به سهولت در می‌یابد ، دارای فصاحت ، ویژگی آن‌که سخنش روان ، روشن ، خالی از ابهام و دارای فصاحت باشد. به طور روشن و آشکار، دور از ابهام ، همراه با فصاحت.


فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث فصیح جمع : فصیحات فصائح ( فصایح )

لغت نامه دهخدا

( فصیحة ) فصیحة. [ ف َ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث فصیح. ج ، فصاح ، فصائح ، ( منتهی الارب ) فصیحات. ( اقرب الموارد ). رجوع به فصیح شود.

فصیحة. [ ف َ ح َ ] (ع ص ) مؤنث فصیح . ج ، فصاح ، فصائح ، (منتهی الارب ) فصیحات . (اقرب الموارد). رجوع به فصیح شود.


فرهنگ عمید

= فصیح

فصیح#NAME?


پیشنهاد کاربران

فصیحه : فصیح و گویا، بانوی فهمیده .


کلمات دیگر: