کلمه جو
صفحه اصلی

مهرین

فرهنگ اسم ها

اسم: مهرین (دختر) (فارسی) (تلفظ: mehrin) (فارسی: مِهرين) (انگلیسی: mehrin)
معنی: محبت، خورشید، ( مهر، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مهر، م مهر، ( اَعلام ) ) نام آتشکده ای در قم، ) نام بنا و ناحیه ای در اصفهان، ( مهر + ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مهر مهر، به علاوه نام آتشکده ای در قم، مهر ( خورشید یا محبت ) + ین ( پسوند نسبت )

(تلفظ: mehrin) (مهر + ین (پسوند نسبت)) ، منسوب به مهر . مهر ؛ به علاوه نام آتشکده‌ای در قم ؛ نام بنا و ناحیه‌ای در اصفهان .


فرهنگ فارسی

ده دهستان گور بخش ساردویه شهرستان جیرفت استان هشتم ( کرمان ) . در ۸۵ کیلومتری شمال خاوری ساردویه واقع است . کوهستانی و سردسیر است و ۶۵۲ تن سکنه دارد . محصولش غلات و حبوبات است .
آتشکده ای به قم

لغت نامه دهخدا

مهرین. [ م ِ ] ( اِخ ) از بناهای اصفهان است که طهمورث زیناوند آن را بنا کرده و امروز ناحیتی را بدان باز خوانند. ( فارسنامه ٔابن البلخی ص 29 و مجمل التواریخ و القصص ص 39 ).

مهرین. [ م ِ ] ( اِخ ) ( آتش ) آتشکده ای به قم : سورین قمی را امر کرد تا آن آتش که به قم بود بدان موضع آورد و بدان آتشکده برافروختند و آن آتش از جمله آتش مهرین بود. ( تاریخ قم ص 82 و 83 ). اما آتش مهرین که به ناحیت قم بوده است بهرام جورسورین قمی را بفرمود تا آن را به خوران نقل کرد. ( تاریخ قم ص 90 ).

مهرین . [ م ِ ] (اِخ ) (آتش ) آتشکده ای به قم : سورین قمی را امر کرد تا آن آتش که به قم بود بدان موضع آورد و بدان آتشکده برافروختند و آن آتش از جمله ٔ آتش مهرین بود. (تاریخ قم ص 82 و 83). اما آتش مهرین که به ناحیت قم بوده است بهرام جورسورین قمی را بفرمود تا آن را به خوران نقل کرد. (تاریخ قم ص 90).


مهرین . [ م ِ ] (اِخ ) از بناهای اصفهان است که طهمورث زیناوند آن را بنا کرده و امروز ناحیتی را بدان باز خوانند. (فارسنامه ٔابن البلخی ص 29 و مجمل التواریخ و القصص ص 39).


پیشنهاد کاربران

مهرین به معنی محبت ودوستی

بُن مهر است. از نام های هوی جل جلاله می باشد.


کلمات دیگر: