کلمه جو
صفحه اصلی

مشهود


مترادف مشهود : آشکارا، آشکار، بارز، پدیدار، پیدا، جلی، روشن، ظاهر، محسوس، مرئی، معلوم، نمایان، نمودار، واضح، هویدا

متضاد مشهود : ناپیدا، نامشهود

برابر پارسی : پیدا، روشن، نمایان، نمودار

فارسی به انگلیسی

conspicuous, observable, obvious, palpable, tangible, visible, external, clear, [o.s.] witnessed

obvious, clear, [o.s.] witnessed


conspicuous, external, observable, obvious, palpable, tangible, visible


فارسی به عربی

عاقل , واضح

فرهنگ اسم ها

اسم: مشهود (پسر) (عربی) (تلفظ: mašhud) (فارسی: مشهود) (انگلیسی: mashhud)
معنی: آشکار، نمایان، دیده شده، به چشم آمده، مشاهده شده

مترادف و متضاد

obvious (صفت)
ظاهر، اشکار، بدیهی، مشهود، واضح، مفهوم، هویدا، فاش، علنی، مریی

evident (صفت)
ظاهر، اشکار، پیدا، بدیهی، مشهود، سلیس، ساطع، مفهوم

beheld (صفت)
مشهود

witnessed (صفت)
مشهود

آشکارا، آشکار، بارز، پدیدار، پیدا، جلی، روشن، ظاهر، محسوس، مرئی، معلوم، نمایان، نمودار، واضح، هویدا ≠ ناپیدا، نامشهود


فرهنگ فارسی

حاضرشده، دیده شده، آنچه دیده شود، آنچه بر آن گواه شوند ، به معنی روزجمعه و روزقیامت هم گفته شده
( اسم ) ۱ - دیده شده معاینه شده ۲ - آنچه بر آن گواه شوند . ۳- ( اسم ) روز جمعه . ۴ - روز قیامت .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) دیده شده .

لغت نامه دهخدا

مشهود. [ م َ ] ( ع ص ) حاضرشده. آنچه دیده شده و معاینه میگردد. ( ناظم الاطباء ). نمایان. هویدا.پیدا. پدیدار. رویاروی دیده شده. ( یادداشت مؤلف ).
- مشهود شدن ؛ معاینه شدن :
گفتی که نعل بود در آتش نهاده ماه
مشهود شد چو شد زن دودافکن از برش.
خاقانی.
|| آنچه بر او گواه شوند. ( آنندراج ).
- جرم مشهود ؛ جرمی که در مرئی و منظر مأمور کشف جرم یا جماعتی از مردم باشد و یا در حکم مشهود بودن باشد، مثل اینکه آثار جرم بعد از وقوع جرم دیده شودیا مجنی علیه بلافاصله پس از وقوع جرم کسی را بعنوان مرتکب معرفی کند. یا در زمان قریب به وقوع جرم آثار بارز جرم در تصرف متهم دیده شود یا تعلق آن آثار و اسباب به متهم محرز گردد یا متهم ، زمان قریب به وقوع جرم قصد فرار داشته باشد یا در حال فرار یا فوراً دستگیر شود. ( فرهنگ حقوقی تألیف جعفری لنگرودی ).
- || جرمی است که پس از وقوع و یا به مقدار کمی پس از وقوع مورد اطلاع مراجع صلاحیتدار قرارگیرد. ( فرهنگ حقوقی تألیف جعفری لنگرودی ).
- مشهودعلیه ؛ آنکه بر ضرر او شهادت داده میشود.
- مشهودله ؛ آنکه به نفع او شهادت داده میشود.
|| ( اِ ) روز جمعه و یا روز قیامت یا روز عرفه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). روز جمعه و یا روز عرفه و یا روز قیامت. قوله تعالی : و شاهد و مشهود . شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه و یا شاهد روز عرفه و مشهود روز قیامت . ( ناظم الاطباء ). || نماز فجر. ( یادداشت مؤلف ). صلاةالفجر. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. حاضرشده.
۲. دیده شده.
۳. آنچه دیده شود.
۴. آنچه بر آن گواه شوند.
۵. روز جمعه.
۶. روز قیامت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّشْهُودٌ: مشاهده شده - مورد مشاهده (عبارت "ذَ ٰلِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ " یعنی :آن روزی است که [همه صحنه های آن] مورد مشاهده است)
معنی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ: پیش روی آنان (در اصل "أَیْدِین"بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گردیده است در عباراتی نظیر"بَیْنَ أَیْدِیهِمْ"بین دو دست استعاره از پیش رو ، مقابل یا آینده می باشد.برای کلمه ید معانی زیادی غیر از دست ذکر کردهاند ، و لیکن باید دانست که این کلمه دا...
ریشه کلمه:
شهد (۱۶۰ بار)

«شاهد» و «مشهود» از مادّه «شُهُود ـ شهادة» است. در این که، منظور از «شاهد» و «مشهود» چیست؟ تفسیرهای بسیار فراوانی ذکر کرده اند که بالغ بر سی تفسیر می شود، و مهم ترین آنها تفسیرهای زیر است:

پیشنهاد کاربران

مورد شهادت ، مورد مشاهده

مشاهده کننده

اسم برنامه رو بگین خیلی کاربردیه میخوام دان کنم

مبرهن

مورد شهادت ، مورد مشاده

چشمگیر

از دید من با بدیده گرفتن کاربرد واژه ی از ریشه عربی �مشهود� در زبان پارسی ، واژه ی �چشمگیر� در بسیاری باره ها از واژه های برابر یاد شده در بالا ( پیدا، روشن، نمایان ) ، باریک تر و جایگزین سزاوارتری است.


کلمات دیگر: