( مصدر )مخفی کردنمستور داشتن:[شیر خواست که بر دمنه حال هراس خویش پوشیده گرداند.]
پوشیده گردانیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پوشیده گردانیدن. [ دَ / دِ گ َ دِ ] ( مص مرکب ) پوشیدن. مستور داشتن. نهان داشتن. مخفی گردانیدن : شیر خواست که بر دمنه حال هراس خویش پوشیده گرداند. ( کلیله و دمنه ).
کلمات دیگر: