مترادف سمند : اسب، اسب زردرنگ، باره، فرس
سمند
مترادف سمند : اسب، اسب زردرنگ، باره، فرس
فارسی به انگلیسی
light-bay, dun-coloured
horse
مترادف و متضاد
اسب کهر، سمند، رنگ قهوه ای کمرنگ
اسب، اسب زردرنگ، باره، فرس
فرهنگ فارسی
اسب زرده، اسب زردرنگ
( اسم ) اسبی که رنگش مایل به زردی بود زرده .
( اسم ) اسبی که رنگش مایل به زردی بود زرده .
فرهنگ معین
(سَ مَ ) (اِ. ) اسبی که رنگش مایل به زردی باشد.
لغت نامه دهخدا
سمند.[ س َ م َ ] ( اِ ) رنگی باشد بزردی مائل مر اسب را. ( برهان ) ( آنندراج ). رنگی است مر اسب و اشتر را. ( جهانگیری ). اسب زرده. ( فرهنگ اسدی ) ( السامی ) :
بدان زمان که بر ابطال تیره گون گردد
همه کمیت نماید ز خون سیاه سمند.
نشسته ابر اسب تازی سمند.
ز پشت سمندش بیازید دست
بپرسیدن مرد یزدان پرست.
خروش آمد از دیدگه در زمان.
گاه بر شبدیز و گاهی بر سمند.
شمید و هراسید و اندردمید.
کز سفرت سوده شد نعل کمیت و سمند.
شیرمردان چون سلحفات و سمندر ساختند.
بخدا کافسر خاقان بخراسان یابم.
غلامش خوشه دهقان تبه کرد.
ز تازی سمندان پولادنعل.
چون جنازه نی که بر گردن نهند.
که دست بوس کنم تا بدان دهن چه رسد.
ز همرهان بسرتازیانه یاد آرید.
سمند سخن تا بجایی براند
که قاضی چو خر در وَحَل بازماند.
بدان زمان که بر ابطال تیره گون گردد
همه کمیت نماید ز خون سیاه سمند.
منجیک.
به پیش اندر آید گرفته کمندنشسته ابر اسب تازی سمند.
فردوسی.
دلاورترین اسبان کمیت است... و باهنرتر سمند. ( نوروزنامه ). || اسب مطلق. ( فرهنگ رشیدی ). اسب آن رنگ سمنددارد. ( آنندراج ) : ز پشت سمندش بیازید دست
بپرسیدن مرد یزدان پرست.
فردوسی.
نهادند زین بر سمند جهان خروش آمد از دیدگه در زمان.
فردوسی.
تا زمان بیندش دایم هوشیارگاه بر شبدیز و گاهی بر سمند.
ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 123 ).
سمندش چو آن زشت پتیاره دیدشمید و هراسید و اندردمید.
اسدی.
قاعده بزم ساز بر گل و نقل و نبیدکز سفرت سوده شد نعل کمیت و سمند.
سوزنی.
در میان آب و آتش کاین سلاح است این سمندشیرمردان چون سلحفات و سمندر ساختند.
خاقانی.
من که خاقانیم ار نعل سمندش بوسم بخدا کافسر خاقان بخراسان یابم.
خاقانی.
سمندش کشتزار سبز را خوردغلامش خوشه دهقان تبه کرد.
نظامی.
ز تاج مرصع بیاقوت و لعل ز تازی سمندان پولادنعل.
نظامی.
بنده باش و بر زمین رو چون سمندچون جنازه نی که بر گردن نهند.
مولوی.
بگرد پای سمندش نمیرسد مشتاق که دست بوس کنم تا بدان دهن چه رسد.
سعدی.
سمند دولت اگر چند سر کشیده رودز همرهان بسرتازیانه یاد آرید.
حافظ.
- سمند سخن : سمند سخن تا بجایی براند
که قاضی چو خر در وَحَل بازماند.
سعدی.
|| تیر پیکان دار. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تیر پیکان. ( ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
اسب زرده، اسب زردرنگ.
دانشنامه عمومی
سمند نام یک خودرو تولید شده در ایران خودرو است. این خودرو در سال ۱۳۸۱ توسط گروه صنعتی ایران خودرو تولید و علاوه بر فروش در ایران، به کشورهای دیگر نیز صادر شده است.
مصرف سوخت (شهر / ترکیبی / بزرگراه (۹۰ کیلومتر / ساعت) ثابت)
۱٬۹۶۰ کیلوگرم (۴٬۳۲۰ پوند) (موتور XU7JP/L3)۱٬۲۸۷ کیلوگرم (۲٬۸۳۷ پوند) (موتور XU7JP4/L4)۱٬۲۲۰ کیلوگرم (۲٬۶۹۰ پوند) (TU5)۱٬۳۶۰ کیلوگرم (۳٬۰۰۰ پوند) (EF7 dual-fuel)
سمند در ادبیات فارسی به اسبی گفته می شود که رنگی متمایل به زرد دارد.
طراحی موتور، بدنه و شاسی این خودرو توسط شرکت های انگلیسی و فرانسوی، قالب های آن توسط شرکت ژاپنی، پلت فرم و موتور آن توسط شرکت فرانسوی و جیگ و فیکسچرها و همچنین طراحی خط تولید توسط شرکت کره ای انجام شده است.
مصرف سوخت (شهر / ترکیبی / بزرگراه (۹۰ کیلومتر / ساعت) ثابت)
۱٬۹۶۰ کیلوگرم (۴٬۳۲۰ پوند) (موتور XU7JP/L3)۱٬۲۸۷ کیلوگرم (۲٬۸۳۷ پوند) (موتور XU7JP4/L4)۱٬۲۲۰ کیلوگرم (۲٬۶۹۰ پوند) (TU5)۱٬۳۶۰ کیلوگرم (۳٬۰۰۰ پوند) (EF7 dual-fuel)
سمند در ادبیات فارسی به اسبی گفته می شود که رنگی متمایل به زرد دارد.
طراحی موتور، بدنه و شاسی این خودرو توسط شرکت های انگلیسی و فرانسوی، قالب های آن توسط شرکت ژاپنی، پلت فرم و موتور آن توسط شرکت فرانسوی و جیگ و فیکسچرها و همچنین طراحی خط تولید توسط شرکت کره ای انجام شده است.
wiki: طلایی یا رنگی مایل به زرد) در اسب ها است.این رنگ در اسب ترکمن وجود دارد و گران قیمت ترین اسب ترکمن است.اسبی به رنگ ایزابل اسبی به رنگ پالومینو دو اسب Dun از نژاد مغولی شوالسکی. اسب سمت چپ خط تیره ای روی ستون مهره ها دارد.
برابر سمند به زبان های دیگر را گاه Dun ترجمه کرده اند (برای نمونه Red Dun را سمند قرمز و برابر پالومینو دانسته اند) که به دلیل وجود ژن دان جزو رنگ های اصلی یا ساده به شمار می آید. و گاه Isabelle و گاه پالومینو (Palomino) ترجمه کرده اند.
بر اساس ترجمه Dun به سمند، از نظر ژن شناسی آلل بارز D رنگ کهر را به سمند زرد با یال و دم مشکی، و کرنگ را به سمند زرد با یال و دم سمند تبدیل می کند. سمند ۸ نوع ژنوتیپ دارد.
در نژادهای اسب ترکمن، اسب کوارتر، و اسب برد استاندارد، رنگ سمند به طور طبیعی دیده می شود.
برابر سمند به زبان های دیگر را گاه Dun ترجمه کرده اند (برای نمونه Red Dun را سمند قرمز و برابر پالومینو دانسته اند) که به دلیل وجود ژن دان جزو رنگ های اصلی یا ساده به شمار می آید. و گاه Isabelle و گاه پالومینو (Palomino) ترجمه کرده اند.
بر اساس ترجمه Dun به سمند، از نظر ژن شناسی آلل بارز D رنگ کهر را به سمند زرد با یال و دم مشکی، و کرنگ را به سمند زرد با یال و دم سمند تبدیل می کند. سمند ۸ نوع ژنوتیپ دارد.
در نژادهای اسب ترکمن، اسب کوارتر، و اسب برد استاندارد، رنگ سمند به طور طبیعی دیده می شود.
wiki: سمند (اسب)
گویش مازنی
/samend/ اسب زرد - رنگ جگری ۳یک دست
۱اسب زرد ۲رنگ جگری ۳یک دست
واژه نامه بختیاریکا
سفید
پیشنهاد کاربران
اسب مشکی اسبی که صاحب زمان بر آن سوار است
سمند: امروز ه نام نوعی خودرو و اتومبیلی سواری در ایران
کلمات دیگر: