کلمه جو
صفحه اصلی

سلاخی کردن

فارسی به انگلیسی

slaughter

مترادف و متضاد

slaughter (فعل)
سلاخی کردن، کشتار کردن

butcher (فعل)
کشتن، قصابی کردن، سلاخی کردن

فرهنگ فارسی

کشتن - پوست کنی گویا ترجمه این است

لغت نامه دهخدا

سلاخی کردن. [ س َل ْ لا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کشتن. پوست کنی گویا ترجمه این است. ( آنندراج ).

واژه نامه بختیاریکا

گِلورنیدِن؛ وا گِلورنیدِن

پیشنهاد کاربران

کشتن

کشتار کردن

یعنی کشتن کسی



کلمات دیگر: