مترادف سنجش : اندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی
سنجش
مترادف سنجش : اندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی
فارسی به انگلیسی
weighing, measurement, deliberation, comparison
assay, evaluation, examination, measure, measurement, mensuration, test, trial
فارسی به عربی
تامل , تجربة , تشاور , مقارنة , مقیاس
مترادف و متضاد
تطبیق، مقایسه، تشبیه، مقابله، سنجش، برابری، مطابقت، همسنجی
توجه، رسیدگی، مراعات، ملاحظه، سنجش
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش
ارزیابی، سنجش
اندازه، سنجش، اندازه گیری
اسم
اندازهگیری، پیمایش، تخمین، توزین
سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه
۱. اندازهگیری، پیمایش، تخمین، توزین
۲. سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه
۳. ارزیابی
فرهنگ فارسی
سنجیدن
( اسم ) عمل سنجیدن .
( اسم ) عمل سنجیدن .
فرهنگ معین
(سَ جِ ) (اِمص . ) عمل سنجیدن .
لغت نامه دهخدا
سنجش. [ س َ ج ِ ] ( اِمص ) سختن. آزمودن. قیاس کردن. قیاس. مقایسه. آزمودن. رجوع به سنجیدن شود. || موازنه. وزن. توازن.
فرهنگ عمید
۱. مقایسه.
۲. اندازه گیری.
۲. اندازه گیری.
دانشنامه عمومی
سنجیدن، مقایسه کردن
سنجش به معنای اندازه گیری
سازمان سنجش آموزش کشور سازمانی دولتی و وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می باشد که به صورت سالیانه آزمون های مختلفی را در ایران برگزار می کند.
سازمان سنجش آموزش کشور سازمانی دولتی و وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می باشد که به صورت سالیانه آزمون های مختلفی را در ایران برگزار می کند.
wiki: سنجش
واژه نامه بختیاریکا
پیش پِی؛ وَن وُردار
جدول کلمات
قیاس
پیشنهاد کاربران
اندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی.
ارزیابی
کلمه ی "سنجش "از دو قسمت تشکیل شده است . قسمت :
"سنج"که بن مضارع هست. وقسمت * - ش* که یعنی یدن
براهمین سنجش یعنی سنجیدن .
"سنج"که بن مضارع هست. وقسمت * - ش* که یعنی یدن
براهمین سنجش یعنی سنجیدن .
درک کردن یادانستن یه موضوع
کلمات دیگر: