کلمه جو
صفحه اصلی

سلاری

فرهنگ فارسی

۱ - فرماندهی سرداری . ۲ - سروری ریاست . ۳ - حکومت . ۴ - پادشاهی .
تیره از طایفه جاویدی ممسنی فارس

لغت نامه دهخدا

سلاری.[ س َل ْ لا ] ( حامص ) سالاری. ( از فرهنگ فارسی معین ).

سلاری. [ س َل ْ لا ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه جاویدی ممسنی فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).

سلاری . [ س َل ْ لا ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جاویدی ممسنی فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).


سلاری .[ س َل ْ لا ] (حامص ) سالاری . (از فرهنگ فارسی معین ).


واژه نامه بختیاریکا

( سَلاری ) سلاخی


کلمات دیگر: