باز ایستادن از انجام دادن کاری خود داری کردن از اقدامی .
دست نگه داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دست نگه داشتن. [ دَ ن ِ گ َه ْ ت َ] ( مص مرکب ) بازایستادن از انجام دادن کاری. خودداری کردن از اقدامی. کنایه از صبر و شکیبائی و عدم عجله در کارهاست. در کاری توقف کردن. دست نگاه داشتن.
واژه نامه بختیاریکا
سزر اوردن
کلمات دیگر: