کلمه جو
صفحه اصلی

سماجت ورزیدن

مترادف و متضاد

hang out (فعل)
اویختن، سماجت ورزیدن، مسکن کردن، والمیدن

hang on (فعل)
ادامه دادن، ثابت قدم بودن، سماجت ورزیدن، دوام داشتن، متمسک شدن

واژه نامه بختیاریکا

( سماجت ورزِیدِن ) سِجه بستِن
لیل اَوُردِن


کلمات دیگر: