کلمه جو
صفحه اصلی

فریدا کالو

دانشنامه عمومی

ماگدالنا کارمن فریدا کالو ی کالدرون د ریورا (به اسپانیایی: Magdalena Carmen Frieda Kahlo y Calderón de Rivera) ‏ (زادهٔ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ در کویوآکان، مکزیکوسیتی – درگذشتهٔ ۱۳ ژوئیه ۱۹۵۴ در کویوآکان، مکزیکوسیتی) نقاش مکزیکی و یکی از زنان نامدار تاریخ هنر معاصر است. او به ویژه به خاطر خودنگاره های هنرمندانه اش، مشهور است.
فریدا کالو نام فیلم مستندی بود که در سال ۱۹۸۲ در آلمان ساخته شد.
در سال ۱۹۸۴ فیلم داستانی ای با عنوان فریدا؛ طبیعت زنده ساخته شد.
در سال ۲۰۰۲ در هالیوود فیلمی با نام فریدا به کارگردانی جولی تیمور و براساس زندگی فریدا ساخته شد. نقش فریدا را در این فیلم سلما هایک بر عهده داشت که اگرچه این فیلم در جهان بازتاب موفقی داشت اما در مکزیک با مخالفت های گسترده ای مواجه شد.
فریدا در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ از پدری آلمانی تبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک) در خانه ای که اکنون موزهٔ فریدا است موسوم به «خانهٔ آبی» در شهرک کوچکی به نام کویوآکان در حومهٔ مکزیکوسیتی به دنیا آمد. پدرش یک نقاش و عکاس یهودی-آلمانی با اصلیت رومانیایی بود.
پدر فریدا از هنرمندان عکاس مشهور مکزیک بود که پرتره های زیادی از کودکی فریدا گرفته است. سلف پرتره هایی که فریدا از خود می کشید در واقع به نوعی تداوم عکس های پدر است.
سه ساله بود که انقلاب مکزیک و جنگ های داخلی به وقوع پیوست. در شش سالگی به علت ابتلا به فلج اطفال چندین ماه در خانه بستری شد. این بیماری انحرافی ماندگار در پای راستش باقی گذاشت و همین موضوع باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد و سبب شد از آن پس تا پایان عمر در همه جا با دامنهای بلند (با تزئینات پیشاکلمبوسی و موهایی آراسته به نوارها و پارچه ای رنگین) ظاهر شود.

نقل قول ها

فریدا کالو (۱۹۰۷–۱۹۵۴)، نقاش مکزیکی.
• «من هرگز رؤیاها یا کابوس ها را نقاشی نمی کنم. من واقعیتِ خود را نقاشی می کنم.»• «آنها فکر کردند من سوررئالیست هستم، ولی این طور نبود. من هیچگاه رؤیا نکشیده ام. من رئالیسم خودم را ترسیم کرده ام»• «همه چیز موجود است و تنها قانونی که ما را به حرکت وامی دارد، زندگی است. هیچ کس متمایز از دیگری نیست. هیچ کس تنها برای خود مبارزه نمی کند همه چیز، همه چیز است و در عین حال یکی است. ترس و درد و لذت و مرگ چیزی بیش از بخشی از وجود ما نیستند.»• «امیدوارم که عزیمت دلپذیر باشد و امیدوارم که هرگز برنگردم.»(آخرین کلماتی که قبل از مرگ در دفترچهٔ خاطرات اش نوشت)• «چه نیازی به پاهایم دارم، وقتی بال برای پرواز کردن دارم؟»• «من می کوشم که غم هایم را غرق کنم اما کثافت ها یادگرفته اند که شنا کنند.»• «من مریض نیستم. من شکسته ام. اما تا زمانی که بتوانم نقاشی کنم خوشحال هستم.»• «من در زندگی ام دو تصادف بزرگ را تحمل کرده ام… اولی تصادفی که با اتوبوس کردم و تصادف دیگری دیه گو است.»• «نه درایین، نه من و نه تو هیچ کدام در مرتبه ای نیستیم که بتوانیم یک «سر» بکشیم آن گونه که فریدا کالو می کشد.»• «هنر فریدا کالو روبانی دور بمب است.»• «فریدا تنها کسی است در تاریخ هنر که توان شکافتن سینه و قلب و گفتن حقیقت بیولوژیکی و این را که در آنچه احساس می کند، دارد.»• «او اولین زن در تاریخ هنر است که با صراحت، بی رحمی و بدون ملاحظه به موضوعاتی می پردازد که تنها زنان با آنها برخورد می کنند.»دیه گو ریورا• «فریدا به این دلیل موفق است که قادر نشان دادن چیزی است که معمولاً نمی توان نشانش داد. او این کار را با قدرت تصویرگری اش انجام می دهد و این تنها دلیلِ یکتایی اوست.»کتوفون وابرر• «فریدا در اغلب تابلوهایش چنان خود و زندگی اش را تصویر می کرد که پیش از آن کسی در تاریخ هنر از این فرم خودنگاری استفاده نکرده بود و سابقه نداشت که کسی شخصیت، داستان و موجودیت خود را با چنین سبک پیچیده ای تصویر کند و همان گونه که خودش را تصویر کرده، زندگی کند؛ و این تنها، کشف فریدا کالو است.کتوفون وابرر• «در حقیقت هر یک از ما سرزمینی در خود داریم که که فریدا با قدرت خود را به آنجا می کشاند و آنچه او از درون ما با خود می آورد، اثری عمیق در روح ما بر جای می گذارد؛ شناختی دردناک همراه با ترس، امید و پیروزی. آنچه فریدا می گوید به همه ما مربوط می شود. او زندگی اش را پیش روی ما می گستراند، چون جادو در ما اثر کرده و با زندگی مان درمی آمیزد.»کتوفون وابرر


کلمات دیگر: