کلمه جو
صفحه اصلی

کنز التحف

دانشنامه عمومی

کنز التُحَف نام یک رساله در مورد موسیقی است که در قرن هشتم هجری نوشته شده است. هویت نویسندهٔ آن به طور یقین مشخص نیست اما از توصیفی که نویسنده از خودش در رساله کرده مشخص است که نام وی حسن بوده و اهل کاشان بوده، لذا بسیاری نویسندهٔ آن را حسن کاشی می نامند. ولی برخی منابع دیگر نویسنده های دیگری برای این رساله مطرح کرده اند از جمله عبدالمؤمن بن صفی الدین، امیر خضر مالی قرمانی مولوی، و خواجه نصیرالدین طوسی.
تاریخ دقیق نشر این رساله مشخص نیست. یک رباعی که در انتهای این رساله آمده سال نگارش آن را نیز گزارش می کند اما از آنجا که نسخه های برجا مانده از این رساله مخدوش هستند این تاریخ خوانا نیست؛ محتمل ترین سال ها برای انتشار آن ۷۴۷ یا ۷۵۵ هجری قمری هستند. از این رو می توان گفت که کنز التحف و آثار عبدالقادر مراغی تقریباً همزمان نوشته شده اند، اما کنز التحف توجه بیشتری به توصیف سازهای موسیقی کرده است.
مکان نگارش این رساله نیز مشخص نیست اما در همان رباعی، نویسنده به شهر اصفهان اشاره می کند و در بخشی دیگر نیز می نویسد که «وقتی به اصفهان آمد ...»؛ بابک خضرایی در مقاله ای که راجع به کنز التحف نوشته، این دو را نشانهٔ آن می داند که رساله در اصفهان نوشته شده است.
از کنز التحف چهار نسخه باقی مانده است که یکی در ۱۰۷۵ ه‍. ق کتابت شده و در موزهٔ بریتانیا نگهداری می شود، دیگری در ۸۳۸ ه‍.ق کتابت شده و در کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری می شود، سومی در دانشگاه لیدن است و چهارمی در کتابخانه هند شرقی.

نقل قول ها

کَنزُ التُحَف (به معنای: گنجِ شاهکارها) رساله ای قرن هشتمی به زبان فارسی دربارهٔ موسیقی است که دربارهٔ نویسندهٔ آن آگاهی زیادی در دست نیست.
• «صناعت موسیقی اشرف صناعات است و از آن جهت که بیشتر علوم موقوف است بر آن چون مجسطی و علم حساب و اقلیدس و علم نجوم و علم طب.»• «صناعت موسیقی مبنی بر تسویهٔ نسبت و تعادیل ابعاد و ادوار است؛ پس اشرف صناعات باشد و از آن جهت که سایر صناعات را هیولی از اجسام طبیعی است و موضوعات آن اشکال جسمانی الّا موسیقی که موضوع آن جواهر روحانی است و مؤثر است در نفوس مستعمان تأثر مستمع از تأثیرات روحانی بود؛ و الحان و اصوات در نفوس همان تأثیر کند که صناعات غیر آن در موضوعات خویش و جواهر روحانی از اجسام طبیعی شریف تر است.» -> مقدمه در بیان شرف این صناعت
• «بر طالب این فن واجب است که پیوسته رعایت ملّت و مذهب خویش کند و دائم با عبادت و صلاحیت باشد و البته پارسایی شعار خود سازد و متهتک نباشد و از متابعت نفس و هوی محترز باشد و با کم خوردن و کم خفتن و کم با خلق بودن عادت کند…»• «ورزیدن این فن از خلق پنهان دارد، خصوص که در سازات نیز شروعی رود و سعی کند سازی ورزد که پیش خلایق محترم و مکرم باشد و صاحب آن را حرمت دارند و آن عود است که اکمل سازات است.» -> مقالهٔ چهارم، فصل اول: در وصت موسیقاری
• «باید کنز التحف را یکی از آثار مجهول القدر و بسیار ارزندهٔ هنری و موسیقی ایران به شمار آورد… این رساله یا کتاب کوچک… در نوع خود کم نظیر و یا اگر حمل بر مبالغه نشود بی نظیر است…» -> تقی بینش
• «صغیرة الحجم، کثیرة الفائده. » -> محمد قزوینی


کلمات دیگر: