کلمه جو
صفحه اصلی

فریدون فروغی

دانشنامه عمومی

فریدون فروغی (زاده ۹ بهمن ۱۳۲۹ − درگذشته ۱۳ مهر ۱۳۸۰) آهنگساز، نوازنده و خواننده ایرانی بود.
۱۳۵۰ - ترانهٔ «آدمک» و «پروانهٔ ی من» برای فیلم آدمک، ترانهٔ «ماهی خسته» (با صدای فروغی، نلی و کیوان)
۱۳۵۱ - ترانهٔ «فتنهٔ چکمه پوش» برای تیتراژ فیلم فتنهٔ چکمه پوش
۱۳۵۲ - ترانهٔ «تنگنا» برای تیتراژ فیلم تنگنا، خوانندهٔ موسیقی فیلم زن باکره، خوانندهٔ موسیقی فیلم کیفر، اجرای چندین ترانه؛ شاخص ترین آن ها ترانهٔ «نماز»، اجرای ترانه «هوای تازه» برای برنامهٔ تلویزیونی رنگارنگ، ترانه ای برای فیلم یاران می خواند
۱۳۵۳ - اجرای ترانهٔ «همیشه غایب»، آلبوم زندون دلاهنگ مشتی ماشالا
۱۳۵۴ - آلبوم یاران
۱۳۵۶ - آلبوم سال قطحی
۱۳۵۷ - آلبوم بت شکن، ترانهٔ «روسپی» (مجوز پخش داده نشد)
۱۳۵۸ - آلبوم فروغی در آغاز عصری نو (ترانه های کنسرت ۱۳۵۸ فروغی در ایران) - این آلبوم به دو تا چشم سیاه نیز معروف است، ترانهٔ «طاهره» (شعر از طاهره قره العین)
۱۳۵۹ - ترانهٔ یار دبستانی برای تیتراژ فیلم از فریاد تا ترور، ترانهٔ «کوچه شهر دلم»
۱۳۶۰ - آلبوم سُل (همکاری کوروش یغمایی و فریدون فروغی)
۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ - آهنگ چهار قسمتی «چرا نه؟»
۱۳۷۹- ترانهٔ «می تراود مهتاب» برای فیلم دختری بنام تندر
فریدون در نهم بهمن ماه ۱۳۲۹ خورشیدی در محله سلسبیل تهران متولد شد. پدرش فتح الله کارمند ادارهٔ دخانیات بود و در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار می پرداخت. خانوادهٔ پدری او از ملاکان بزرگ نراق بودند. در ابتدا از جانب پدر نام فرهاد برای او انتخاب شد ولی با خواست پدربزرگ نام او به فریدون تغییر یافت. او آخرین فرزند خانواده بود که سه خواهر بزرگتر از خود به نام های پروانه، عفت و فروغ داشت. در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت در سال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقه ای که به موسیقی راک و به خصوص آثار ری چارلز داشت، با تمرین می آموخت.
درسن ۱۶سالگی، با همراهی گروهی نوازنده موسیقی را به صورت جدی شروع می کند و در مکان های مختلف به اجرای ترانه ها و آهنگ های غربی معروف آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز می پردازد و تا سن ۱۸سالگی فعالیت خود را به همین صورت ادامه می دهد. در این دوران است که پس از یک شکست عشقی مدتی از موسیقی دست می کشد، اما پس از این مدت کوتاه کناره گیری، در سال ۱۳۴۸ صاحب کاباره کازابای شیراز از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت می کند∗ (در ∗ زمان سفر فروغی به شیراز و همکاری اش با کازابا، اوایل دههٔ پنجاه و هم زمان با انتشار موسیقی فیلم تنگنا مشخص شده است که به احتمال نزدیک به یقین صحیح نیست). در اواخر دههٔ چهل، او به خوانندهٔ بلندآوازهٔ کلوپ های شبانه تهران قدیم و ستارهٔ صحنهٔ کافه های معروفی چون مارکیز و کاکوله بدل شد.
در سال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش، کارگردان فیلم آدمک در تلاش برای پیدا کردن خواننده ای تازه نفس بود که فریدون فروغی به او معرفی می گردد و با یک بار زمزمه کردن ترانه ها، خسرو هریتاش متوجه می شود که شخصی را که به دنبالش بوده یافته است. در نتیجه، دو ترانه به نام های «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبان خانی و اشعار لعبت والا، برای فیلم هریتاش اجرا می کند. پس از اکران فیلم، صفحه های ۴۵ دور این دو ترانه، درصفحه فروشی های معروفی چون آل کوردوبس، پاپ، دیسکو، بتهوون و پارس عرضه می گردد. این دو ترانه گل می کند و بر سر زبان ها می افتد و فریدون فروغی به شهرت می رسد. گرچه در آن زمان به او خرده می گرفتند که صدای فرهاد را تقلید می کند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایهٔ نام خوانندهٔ محبوبش ری چارلز قرار نگیرد.

نقل قول ها

فریدون فروغی (زاده ۹ بهمن ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران - درگذشته ۱۳ مهر ۱۳۸۰ هجری خورشیدی)، آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، شاعر و خوانندهٔ ایرانی.
• «باید فرم و محتوا را به هم نزدیک کرد و با هم یکی کرد تا اصلا چیزی تازه به نام اثرِ هنری به وجود بیاید . راه ِ رسیدن به این قضیه هم فقط تمرین و تمرین است .»• «اصلی ترین سرمایه ی یک هنرمند ، حسی تربیت شده است . فقط ترشحات حسی برای آفریدن کار هنری کافی نیست ، نحوه ی بیان احساس نیز به همان اندازه مهم است .»• «وقتی می دیدم مردم نشسته اند و به من گوش می کنند یادم می رفت این آهنگ مال ِ من است ، احساس می کردم امانتی است که مردم پیشِ من گذاشته اند و من باید به بهترین شکل امانتشان را بهشان برگردانم .»• -> مصاحبه با روزنامه ی ایران
• بگویید که بر گورم بنویسند/• -> وصیت نامه فریدون فروغی
• «هنر دارایی شخصی هنرمند نیست ، امانتی است که باید به بهترین شکل ممکن به صاحبان اصلی اش باز گردانده شود.»• «فریدون فروغی ِ گذشته مثل بختک روی من افتاده است . باید این اسم روی من نباشد تا ببینم چی هستم ؟ این اسم ، مال ِ آن دوره ، مال ِ آن شرایط بود . من باید خودم را پیدا کنم ، فریدون درونم را.»• «من خیلی جذب ِ جناب ِ شمس شدم ، در حالی که باید جذب حضرت مولانا می شدم . چون جناب شمس شخصیتی پرخاشگر داشت و همه چیز را هم آن طور می خواست ، من هم آن طور شدم . اگر جذب حضرت مولانا می شدم ، همه چیز فرق می کرد .»• «او خودش را به من نشان داد ولی من او را درک نکردم ، حالا هر چه به دنبالش می گردم ، دیگر او را نمی یابم . متاسفانه آن حس از دست رفت . تمام درد ِ من به خاطر ِ آن اصلی است که تجربه کردم ، اگر به آن اصلی که از دستم رفت برسم ، دیگر هیچ چیز برایم مهم نیست . تمام درد ِ من به خاطر ِ آن حسی است که از من دور شده ، نه به خاطر مشکلاتی که در این کُره ی خاکی وجود دارد ... آن زمانی که تو را نمی شناختم ، خودت را به من نشان دادی ، حالا که به دنبالت هستم ، خودت را از من دریغ می کنی.»• «اگر بخواهم صاحب فرزندی بشوم می زنم به کوه و بیابان.به یک جای دور می روم و یک ماه روزه می گیرم و تزکیه می کنم.ارتباطات قلبی را استحکام می بخشم تا نطفه ای که باید بوجود بیاید در بستر خوبی شکل پیدا کند.برای زندگی دادن به یک بچه ابتدا باید خودم را بسازم تا بتوانم او را تربیت کنم.سلول سلول وجود آن بچه باید خدا را فریاد بزند.»• فریدون فروغی برای دومین بار می میرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که می خواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.• فریدون، ویکتور خارای ایران بود.• «ر ایران جفا و بی مهری در حق او روا شد، در حالی که صدایش واقعا یک صدای استثنایی بود و کارهایی که خوانده نشانگر این است که چه قدر صدای زنده یاد فریدون فروغی اثرگذار بوده است. اگر مردم این قدر او را دوست داشتند به خصوص جوانان، به خاطر ارتباطی بود که صدای جذاب فریدون فروغی با شنونده برقرار می کرد. حیف و دریغ!»• منصور تهرانی


کلمات دیگر: