فرهاد جعفری

فرهاد جعفری (۸ شهریور ۱۳۴۴، شوسف) روزنامه نگار و نویسنده ایرانی است. وی فارغ التحصیل رشته حقوق قضایی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد است.
کاندیدای انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی
کاندیدای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری
در پنجمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان مشهد کاندیدا شد و اقبال عمومی را کسب کرد اما پس از پایان انتخابات و پیش از اعلام نتایج که به گفته بسیاری رای او بالاترین میزان رای در شهرستان مشهد بود انصراف داد.او مجدداً در هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان مشهد کاندیدا شد که این بار صلاحیتش در هیئت اجرایی رد شد.وی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری از احمدی نژاد حمایت کرد. این حمایت موجب کم شدن محبوبیت وی گشت و تعدادی∗ از خوانندگان کافه پیانو کتاب وی را برای انتشاراتش پس فرستانند. آقای فرهاد جعفری کماکان در وبلاگش از طرفداران سرسخت محمود احمدی نژاد می باشد. او همچنین آمادگی خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۹۲) اعلام کرده بود.
فرهاد جعفری قبل از موفقیت کتاب اولش کافه پیانو، مدیر مسئول و سردبیر مجله یک هفتم بوده است که نشر آن متوقف شده است. او به این موضوع در کتاب خود نیز اشاره می کند. از دیگر فعالیت های مطبوعاتی او می توان به نوشتن برای سایت خبری گویانیوز و همچنین تدوین بخش «وبگرد» برای روزآنلاین اشاره کرد. او همچنین همکاری های موقتی ای با چندین روزنامه و نشریه داخلی از جمله بسیج دانشجویی تحت عناوین مختلف (صفحه آرا و …) داشته است.
در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۸۹ وبگاه فرهاد جعفری به دلیل انتشار مطلبی که در تاریخ ۱۵ شهریور انتشار یافته بود فیلتر شد، جعفری در این پست به اعتراض به لغو کنسرت حسام الدین سراج که در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۸۹ در کرمانشاه به وسیله انصار حزب الله کرمانشاه رخ داده بود اعتراض کرده بود که به فیلتر شدن وبگاه اش انجامید.

فرهاد جعفری (۱۹۵۱) روزنامه نگار و نویسنده ایرانی.
• « اقتصاد دولتی، ربطی به این دولت آن دولت یا این نظام یا آن نظام ندارد. منظورم اقتصاد غیررقابتی رانتی است. اقتصاد ما در زمان پهلوی هم یک اقتصاد سرتاپا دولتی و فاسد بود.»• « در مورد ناشرهای ایرانی بگذارید چیزی بگویم: از آنجا که ناف روشنفکری در ایران را با چپ و چپ گرایی بریده اند، ناشر ایرانی هم مثل هر چپ آرمان گرا و عدالت خواه دیگر فکر می کند «کتاب» یک کالای مقدس است. همانطور که نویسنده فکر می کند پیامبر است و رسالت دارد پیام خودش را به گوش مردم برساند. و چون ناشر ایرانی گمان می کند کتاب یک کالای مقدس است (و نویسنده فکر می کند پیامبر است) و کسی که پیام یک پیامبر را نشر می دهد، صاحب یک ماموریت و رسالت فرهنگی است، کتاب را یک «کالا»(مثل هر کالای دیگر) نمی بیند...واقعیت این است که «ناشر ایرانی» کسی نیست جز یک «چاپچی»! و البته «موزع». همین!»• «ناشر ایرانی، از نفروختن کتاب سود بیشتری عایدش می شود تا فروختن کتاب! باورکردنی نیست؛ اما واقعیت دارد. دلیل روشنش هم اینکه چیزی حدود ۷۰۰۰ ناشر داریم، اما تعداد کل کتابفروشی ها در کشور به ۳۵۰۰ نمی رسد.»• «ناشر غیردولتی یعنی کسی که بدون دریافت کمترین کمکی از هر دولتی، بتواند روی پای خودش بایستد. »• «بزرگترین بنگاه های انتشاراتی ایران از جمله فرانکلین در دولت های موسوی و هاشمی به فلاکت افتادند و تعطیل شدند. بروید حکایت آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر را بخوانید تا دست تان بیاید اوضاع قبلی!»• «من داستان نمی نویسم که نسبت به دریافت شخصی دیگران درباره آن پاسخگو باشم، من داستان می نویسم که داستانی تعریف کرده باشم. همین! و البته این که آن را بفروشم و درآمدی هم از این راه کسب کنم.»• «در «پانوراما دیدن» لذتی ست که در «محو پیکسلی کوچک شدن» نیست.»