کلمه جو
صفحه اصلی

عسجدی

فارسی به انگلیسی

iranina poet, contemporary of ferdowsi

فرهنگ فارسی

ابو نظر عبدالعزیز بن منصور مروزی شاعر ایرانی نیمه دوم قر.۴ و نیمه اول قرن ۵ ه. (ف. پس از سال ۴۳۲ ه.ق . ). وی معاصر محمود غزنوی و مداح او بود و قصیده ای که در فتح سومنات وی گفته معروفست . اشعار عسجدی در تذکره ها و کتب ادب پراکنده است و از آنها کمال قدرت وی در سخن پردازی و صنایع شعری آشکار است . معزی قصیده ای از عسجدی را اقتفا کرده .
۱ - ( صفت ) منسوب به عسجد زرین ۲ - ( اسم ) نوعی خط : و دیگر مستوی و آن خط کز آن قلم آید آن را عسجدی خوانند یعنی خط زرین .
ابو نظر عبدالعزیز بن منصور عسجدی هدایت در مجمع الفصحائ او را مروزی قزوینی دانسته و دولتشاه در تذکره الشعرائ وی را هروی شمرده است و صحت این هر دو قول مورد تردید است از احوال او اطلاعی در دست نیست لیکن مسلم است که از معاصران محمود غزنوی و مداح او بوده و در خدمتش تقرب داشته است و قصیده ای در فتح سومنات که بسال ۴۱۶ قمری صورت گرفته بود ساخته بوده است

لغت نامه دهخدا

عسجدی . [ ع َ ج َ ] (اِخ ) ابونظر عبدالعزیزبن منصور عسجدی . هدایت در مجمع الفصحاء، او را مروزی قزوینی دانسته و دولتشاه در تذکرةالشعراء، وی راهروی شمرده است و صحت این هر دو قول مورد تردید است . از احوال او اطلاعی در دست نیست لیکن مسلم است که از معاصران محمود غزنوی و مداح او بوده و در خدمتش تقرب داشته است و قصیده ای در فتح سومنات ، که بسال 416 هَ .ق . صورت گرفته بود، ساخته بوده است بدین مطلع:
تا شاه خسروان سفر سومنات کرد
کردارخویش را علم معجزات کرد.
دولتشاه او را ازجمله ٔ شاگردان عنصری دانسته که صحت این قول نیز مورد تردید است . هدایت وفات او را در سال 432 هَ .ق . نوشته است و اگر چنین باشد او فقط بایست دوره ٔ سلطنت محمود و مسعود را درک کرده باشد و حال آنکه بنابر شاهد دیگری میدانیم که او در دوره ٔ سلطنت سلطان مودودبن مسعود (432-440 هَ .ق .) زنده بوده ، و آن اشاره در قصیده ای از معزی است که در مدح تاج الدین نصیرالملک مجدالدوله ابومحمد منیعبن مسعود از خاندان منیعی نیشابور گفته و خطاب به ممدوح خود چنین آورده است :
به مجلس پدرت عسجدی زبهر طمع
مدیح برد به ایام جغری و مودود
به مجلس تو من آورده ام زبهر شرف
عزیز عقدی بگزیده از میان عقود.
و مراد از جغری ابوسلیمان داود جغری بیک برادر طغرل اول سلجوقی است که از 429 تا 450 هَ .ق . بر خراسان امارت داشت ، بنابراین باید عسجدی بعد از سال 432 فوت کرده باشد. از اشعار عسجدی ابیاتی در لباب الالباب و مجمعالفصحا و برخی از کتب دیگر مانند ترجمان البلاغه و حدائق السحر و المعجم و لغت فرس و فرهنگ جهانگیری آمده است و یک قصیده ٔ مصنوع او را به مطلع:
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
مرحوم عباس اقبال از یک جُنگ خطی در حواشی کتاب حدائق السحر آورده است . (ازتاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 1 ص 577).


عسجدی . [ ع َ ج َ ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به عسجد. زرین . و رجوع به عسجد شود. || شیوه ای از خط : و این آلت [ یعنی قلم ] که یاد کرده آمد سه گونه نهاده اند، یکی محرف تمام ، و آن خط کز آن قلم آید آن را لجینی خوانند یعنی خط سیمین . دیگر مستوی ، و آن خط کز آن قلم آید آن را عسجدی خوانند یعنی خط زرین . (نوروزنامه ).


عسجدی. [ ع َ ج َ ] ( از ع ، ص نسبی ) منسوب به عسجد. زرین. و رجوع به عسجد شود. || شیوه ای از خط : و این آلت [ یعنی قلم ] که یاد کرده آمد سه گونه نهاده اند، یکی محرف تمام ، و آن خط کز آن قلم آید آن را لجینی خوانند یعنی خط سیمین. دیگر مستوی ، و آن خط کز آن قلم آید آن را عسجدی خوانند یعنی خط زرین. ( نوروزنامه ).

عسجدی. [ ع َ ج َ ] ( اِخ ) ابونظر عبدالعزیزبن منصور عسجدی. هدایت در مجمع الفصحاء، او را مروزی قزوینی دانسته و دولتشاه در تذکرةالشعراء، وی راهروی شمرده است و صحت این هر دو قول مورد تردید است. از احوال او اطلاعی در دست نیست لیکن مسلم است که از معاصران محمود غزنوی و مداح او بوده و در خدمتش تقرب داشته است و قصیده ای در فتح سومنات ، که بسال 416 هَ.ق. صورت گرفته بود، ساخته بوده است بدین مطلع:
تا شاه خسروان سفر سومنات کرد
کردارخویش را علم معجزات کرد.
دولتشاه او را ازجمله شاگردان عنصری دانسته که صحت این قول نیز مورد تردید است. هدایت وفات او را در سال 432 هَ.ق. نوشته است و اگر چنین باشد او فقط بایست دوره سلطنت محمود و مسعود را درک کرده باشد و حال آنکه بنابر شاهد دیگری میدانیم که او در دوره سلطنت سلطان مودودبن مسعود ( 432-440 هَ.ق. ) زنده بوده ، و آن اشاره در قصیده ای از معزی است که در مدح تاج الدین نصیرالملک مجدالدوله ابومحمد منیعبن مسعود از خاندان منیعی نیشابور گفته و خطاب به ممدوح خود چنین آورده است :
به مجلس پدرت عسجدی زبهر طمع
مدیح برد به ایام جغری و مودود
به مجلس تو من آورده ام زبهر شرف
عزیز عقدی بگزیده از میان عقود.
و مراد از جغری ابوسلیمان داود جغری بیک برادر طغرل اول سلجوقی است که از 429 تا 450 هَ.ق. بر خراسان امارت داشت ، بنابراین باید عسجدی بعد از سال 432 فوت کرده باشد. از اشعار عسجدی ابیاتی در لباب الالباب و مجمعالفصحا و برخی از کتب دیگر مانند ترجمان البلاغه و حدائق السحر و المعجم و لغت فرس و فرهنگ جهانگیری آمده است و یک قصیده مصنوع او را به مطلع:
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
مرحوم عباس اقبال از یک جُنگ خطی در حواشی کتاب حدائق السحر آورده است. ( ازتاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 1 ص 577 ).

دانشنامه عمومی

عبدالعزیز پسر منصور مشهور به عَسجَدی مروزی شاعر ایرانی است که در اواخر سدهٔ چهارم و اوایل سدهٔ پنجم هجری می زیست. وی از شاعران دربار سلطان محمود غزنوی بود. گمان برده می شود که وی پس از مرگ سلطان محمود در دربار پسر وی سلطان مسعود غزنوی و همچنین پس از وی در دبار سلطان مودود غزنوی پسر سلطان مسعود نیز شاعری می کرد.وی در اشعار خود آنان را مدح نموده است. عسجدی از شاعرانی است که در فتح "سومنات" به دست سلطان محمود، قصیده ای در تهنیت ساخته که آن قصیده در کتاب های تراجم ضبط شده و مشهور است. وفات او در سال ۴۳۲ ه.ق ذکر نموده اند. از اشعار او جز چند قصیده و مقداری اشعار پراکنده چیزی باقی نمانده است.
عسجدی در گشودن سومنات به دست محمود، قصیده ای برای او سروده است که با این بیت آغاز می شود:

نقل قول ها

عسجدی، ابونظر عبدالعزیزبن منصور عسجدی. از معاصران محمود غزنوی و مداح او بوده است. وی در حدود سال (۴۳۵ هجری قمری) درگذشت.
• «باران قطره قطره همی بارم ابروار// هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار»• «تا شاه خسروان سفر سومنات کرد// کردار خویش را علم معجزات کرد»• «ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ// کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ و کاغ کاغ»• «به مجلس پدرت عسجدی ز بهر طمع// مدیح برد به ایام جغری و مودود// به مجلس تو من آورده ام ز بهر شرف// عزیز عقدی بگزیده از میان عقود» -> امیرمعزی


کلمات دیگر: