کلمه جو
صفحه اصلی

فرناندو پسوا

دانشنامه عمومی

فرناندو پسوآ. فرناندو آنتونیو نگورا د سیبرا پسوآ معروف به فرناندو پسوا (به پرتغالی: Fernando António Nogueira Pessoa) شاعر، نویسنده و همچنین مترجم و منتقد پرتغالی است. منتقدان، وی را تأثیرگذارترین نویسنده جریان ساز پرتغالی و از بانیان پست مدرنیسم می دانند.
مهمترین کتاب پسوا یعنی کتاب دلواپسی است توسط جاهد جهانشاهی ترجمه و به وسیله نشر نگاه در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است.
کتاب دیگری از پسوا با نام فاوست، که سروده های فلسفی- نمایشی او را در خود جای داده، بدست «علی عبداللهی»، به فارسی، برگردان و از سوی نشر نگاه انتشار یافته است.
دریانورد نام نمایشنامه ای از فرناندو پسوا است که به فارسی برگردان شده است.
«بانکدار آنارشیست و دریانورد» توسط «علیرضا زارعی» ترجمه و از سوی انتشارات هرمس منتشر شده است.
فرناندو پسوآ در سیزدهم ژوئن ۱۸۸۸ در لیسبون پرتغال به دنیا آمد. پدرش، منتقد موسیقی و مادرش زنی دانش آموخته از «آزورن» (Azoren) بود. پسوآ پس از مرگ پدر (۱۸۹۳)ده سال (۱۸۹۵–۱۹۰۵) را در «دوربان» (Durban) آفریقای جنوبی گذراند؛ زیرا مادرش با مشاوری پرتغالی ازدواج کرده بود و به این دلیل به آنجا رفتند. در این زمان، زبان انگلیسی را آموخت و با اندیشهٔ روشنفکری آشنا شد. در سال ۱۹۰۶ به لیسبون بازگشت و می خواست در رشتهٔ ادبیات به کسب دانش بپردازد، ولی پس از یک سال اندیشهٔ آن را از سر بیرون کرد. در سال ۱۹۰۷ در فکر پایه گذاری چاپخانه فرورفت و پس از چند ماه ورشکست شد. وی در سال ۱۹۰۸ نمایندگی شرکت های تجاری را پذیرفت و تا پایان زندگی همین پیشه را ادامه داد.
سوداد، همانی که تنها،پرتغالی ها می توانند دریابند.این واژه تنها از آنِ آنان است،تا با آن احساس شان را بازگو کنند.سروده ای از فرناندو پسوآ در اشاره به ویژگی واژه سوداد برای پرتغالی ها.
کتاب دلواپسی که پسوا بیش از بیست سال زمان برای نوشتن آن سپری کرد، سندی از اندوه هستی گرایانهٔ اوست. این کتاب به اموری چون پیدایش انسان، مفهوم زندگی و اسرار منِ خویش می پردازد.

نقل قول ها

فرناندو پسوآ. فرناندو پسوآ (۱۹۳۵–۱۸۸۸) شاعر، نویسنده و همچنین مترجم و منتقد پرتغالی است. منتقدان، وی را تاثیرگذارترین نویسنده جریان ساز پرتغالی و از بانیان پست مدرنیسم می دانند.
• «‏اگر قلب توان تفکر می داشت از تپیدن بازمی ماند.»، صفحهٔ ۲۷ -> کتاب دل واپسی
• «‏‏فهمیدن یعنی فراموشی دوست داشتن.»، صفحهٔ ۱۴۶ -> کتاب دل واپسی
• «‏زوال یعنی ضایعهٔ کامل بی ادراکی، چرا که بی ادراکی اساس زندگی است.» -> کتاب دل واپسی
• «‏‏انسان خردمند نمی تواند باورمند باشد.» -> کتاب دل واپسی
• «‏‏ما هرگز به کسی عشق نمی ورزیم. فقط به تصوری که از کسی داریم عشق می ورزیم.» -> کتاب دل واپسی


کلمات دیگر: