کلمه جو
صفحه اصلی

قطران تبریزی

دانشنامه عمومی

بدیع الزمان فروزانفر، سخن و سخنوران
لغت نامه دهخدا: قطران
شرف الزمان حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی، شاعر ایرانی سده پنجم هجری، هم دوران با شدادیان و روادیان است.
در محله یا روستای شادآباد تبریز به دنیا آمد. قطران از طبقهٔ دهقان بود چنانکه می سراید:
با آنکه زبان مادری قطران پهلوی بود، به پارسی دری نیکو شعر می سرود. ناصرخسرو قبادیانی در سفرش با او دیدار کرده است. ناصرخسرو می گوید: «در تبریز، قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک می گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی دانست. پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که مشکل بود از من پرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند». علت عدم عادت قطران به زبان پارسی آن بود که خود به لهجه ایرانی آذری (پهلوی) خو گرفته و پاره ای لغات و اصطلاحات اهل مشرق را که از زبان محلی آنان بوده است نمی شناخته است.

نقل قول ها

قطران تبریزی، حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی، از مشاهیر شاعران ایران در قرن پنجم هجری در دوره سلجوقی است. قطران به سال (۴۶۵ هجری قمری درگذشت.
• «آن شاعری کند به جهان نقض شعر من|کان شعر و وزن شعر بنشناسد از شعیر»• «اگر بگذشت از جیحون گروه ترکمانان را//ملک محمود کورا بود کان زابل در سنجر..//..زمانی تازش ایشان به شروان اندرون بودی//زمانی تازش ایشان به آذربایگان اندر..//..نبود از تازش ایشان کسی برچیز خود ایمن//نبود از خدعه ایشان کسی بر مال خود سرور»• «از فلک خیزد بدی در طبع او ناید بدی// از قران آید خطا از لفظ او ناید خطا»• «ای خداوندی که گر روی تو اعمی بنگرد// از فروغ روی تو بیناتر از زرقا شود»• «گر نبودی فتنه ترکان به عالم در پدید//بستدی گیتی همه چون خسروان باستان»• «گر مرا در شعرگویان جهان رشک آمدی// من در شعر دری بر شاعران نگشادمی»• «یافت زین دریا دگر بار ابر گوهربار بار// باغ و بستان یافت دیگر زابر گوهربار بار// هرکجا گل زار بود اندر جهان گلزار شد// مرغ شبگیران سرایان برگل گلزار زار»• «قطران در تبریز دیوان منجیک و دقیقی را پیش من آورد و خواند، مشکلات آنها را حل کرد و اشعار خود بر من خواند که اشعار خوب داشت ولی فارسی را درست نمی دانست.» -> ناصرخسرو قبادیانی، سفرنامه


کلمات دیگر: