کلمه جو
صفحه اصلی

سید علی صالحی

دانشنامه عمومی

سید علی صالحی زادهٔ ۱۳۳۴ در ایذه در استان خوزستان شاعر و نویسندهٔ معاصر ایرانی است. وی پایه گذار جریان موج ناب و شعر گفتار در شعر معاصر ایران است. وی همچنین یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی از چهره های مطرح و شناخته شده در شعر معاصر فارسی است.
لیالیِ لا
یوماآنادا - ۱۳۸۴
پیشگو و پیاده شطرنج - ۱۳۶۷
مثلثات و اشراق ها
عاشق شدن در دی ماه، مردن به وقت شهریور – ۱۳۷۶
دیرآمدی ری را… نامه ها - ۱۳۷۳
نشانی ها – ۱۳۷۴
سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت – ۱۳۷۵
آسمانی ها – ۱۳۷۶
رویاهای قاصدک غمگینی که از جنوب آمده بود – ۱۳۷۶
ساده بودم، تو نبودی، باران بود – ۱۳۷۷
آخرین عاشقانه های ری را - ۱۳۷۸
دعای زنی در راه که تنها می رفت – ۱۳۷۹
چیدن محبوبه های شب را تنها به باد یاد خواهد داد – ۱۳۸۰
دریغا ملا عمر… – ۱۳۸۰
از آوازهای کولیان اهوازی (شعرهای دوران جوانی، ۱۳۵۷–۱۳۵۰) - ۱۳۸۲
سمفونی سپیده دم
ردپای برف، تا بلوغ کامل گل سرخ
دختر ویولن زن در کوچه های برفی آذرماه - ۱۳۹۶
سید علی صالحی در ۱ فروردین ۱۳۳۴ در روستای مَرغاب از توابع ایذه بختیاری در استان خوزستان در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. پدر او کشاورز، شاعر و شاهنامه خوان بود؛ و در سال ۱۳۴۰ به دلیل شیوع حصبه در مرغاب همراه با خانواده به مسجد سلیمان اقامت کرده و در سال ۱۳۴۷ در همان شهر وارد دبیرستان شد. در سال ۱۳۵۳ به دلایل تنبیه و تهدید از سوی مدرسه و مقامات ترک تحصیل کرد و یک سال بعد باز به مدرسه بازگشت و دیپلم ریاضی گرفت.
اولین شعرهای او در سال ۱۳۵۰ به اهتمام ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت چاپ شد. او در سال ۱۳۶۰ قصه گوی کودکان در مهدکودک لیلی شد که توسط پرویز رجبی و همسرش اداره می شد. او خود را و سرنوشت خود را مدیون این دو می داند و می گوید پاییز سال ۱۳۶۰ خورشیدی بود که آنجا کنار عزیزانم آرام گرفتم از جهان و اضطراب آن. حتی پدر و مادر و بستگانم نیز نمی دانستند من کجای این زندگی مفقود شده ام.
سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه چند نفر از شاعران هم نسل خود جریان «موج ناب» را در شعر سپید پی ریزی می کند. منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت می کنند.

نقل قول ها

سیّد علی صالحی (۱۳۳۴/ ۱۹۵۵م) شاعر ایرانی.
• «در سرزمین «باید» های حکومتی و فرامین معروف اجتماعی که مردم ما حیات عاری از سانسور را تجربه نکرده اند، چگونه می شود فضای دوران بعد از لغو سانسور را پیش بینی و تصویر نهایی آن را ترسیم کرد؟ چه در صدر انقلاب مشروطیت چه مدت کوتاهی بعد از خلع رضاشاه، چه عصر صدارت مصدق و چه همین سال ۱۳۵۸ خورشیدی، ما آزادی را تجربه نکردیم. بلکه پشت سر آن پنهان شدیم تا خدنگ های رقیب را دفع کنیم و وقتی به خود آمدیم که دیدیم آزادی را «پیش مرگ» کرده ایم. جسد آزادی را در «پستوی خانه» نهان کردیم و خود به خیابان آمدیم تا تعریف فردی خویش را برای دیگران توجیه کنیم. بی خبر از آنکه «آزادی» نه دادنی است و نه گرفتنی،»• «حالا جامعه ای که هرگز از وزیدن عطر آزادی بیان بهره نبرده و نگذاشته اند در این هوا تنفسی عمیق برباید، پیش بینی فضای بعد از وفات سانسور، ساده نیست. حذف سانسور به صورت مرحله به مرحله هم شبیه انتقال دریای خزر به کویر لوت است، توسط یک نفر و با یک قاشق چای خوری! هیولای زایای سانسور هزار دردسر دارد و تنها رهایی کتاب و کلمه از قلعه قیچی نیست. سانسور پیرایشی را بزنند، سانسور آرایشی جای آن را خواهد گرفت و به عکس. کل جامعه باید آزاد شود و گرنه فریاد زدن زیر آب، هیچ ساحلی را به ما نزدیک نمی کند. آیا گرانی و نایاب شدن کاغذ و فیلم و زینک در نیمه دوم دهه شصت، نوعی سانسور نبود؟ آیا نبود سامانه توزیع کتاب طی پنج دهه اخیر، سانسور نبوده و نیست؟ ورشکستگی خزنده و یاس مالی و اقتصادی اکثر ناشرین، سانسور نیست؟ تعویض شغل بعضی ناشرین، مولود سانسور تحمیلی نیست؟ معضلات مالی اهل قلم، همان غم نان، چه اسمی دارد؟ ناامیدی نسل جوان از عدم چاپ آثارشان، بی آنکه ناشرین مقصر باشند، سانسور نیست؟ تهدید و عدم امنیت و احضار اهل قلم، سانسور نیست؟ اتلاف وقت و سوخت هزینه و راکد ماندن سرمایه ناشر، چه نامی دارد؟ آیا عدم اعتماد اهل مطالعه به آثار سانسور شده، نوعی سانسور تحمیلی نیست؟»• «ما ملت استعاره ها و ابهام ها هستیم و فراموش کرده ایم که ابهام و استعاره و سخن چند پهلو، تنها مفرهایی برای گریز از تیغ سنت و تاریخ مذکور و سانسور و تربیت ترکه ای بوده است و حیرت اینجاست که به مرور زمان از این نوع تقیه به عنوان ارزش ادبی یاد کرده و به ما نیز به ارث رسیده است. پنهانکاری و ریای فرهنگی را شکلی از مبارزه و مقاومت قلمداد کرده اند. در خانه ما را کوروش و رودابه صدا می زنند، اما شناسنامه ما حرف دیگری دارد و این همه از نفحات رویت روی بامثال حکومت های جبار و سانسورپرست در طول تاریخ بوده و هست.»

پیشنهاد کاربران

سید علی صالحی زادهٔ ۱۳۳۴ شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. وی پایه گذار جریان موج ناب و جنبش شعر گفتار در شعر معاصر ایران و یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود.
[ویرایش] آغاز زندگی
سید علی صالحی در ۱ فروردین ۱۳۳۴ در روستای مَرغاب از توابع ایذه بختیاری در استان خوزستان در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. پدر او کشاورز، شاعر و شاهنامه خوان بود. و در سال ۱۳۴۰ به دلیل شیوع حصبه در مرغاب همراه با خانواده به مسجد سلیمان اقامت کرده و در سال ۱۳۴۷ در همان شهر وارد دبیرستان شد. در سال ۱۳۵۳ به دلایل تنبیه و تهدید از سوی مدرسه و مقامات ترک تحصیل می کند و یک سال بعد باز به مدرسه برگشته و دیپلم ریاضی را می گیرد.
اولین شعرهای او در سال ۱۳۵۰ به اهتمام ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت چاپ شد.
[ویرایش] جریان موج ناب
سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه چند نفر از شاعران هم نسل خود جریان «موج ناب» را در شعر سپید پی ریزی می کند. منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت می کنند.
در سال ۱۳۵۶ به عنوان برندهٔ جایزهٔ فروغ فرخزاد در شعر اعلام می شود.
در سال ۱۳۵۷ صالحی از گروه «موج ناب» فاصله می گیرد. او در این باره گفته است: «حس می کردم همه ما شاعران موج ناب داریم شبیه هم می شویم. . . »
[ویرایش] رفتن به دانشگاه
وی در اردی بهشت سال ۱۳۵۸ برای اقامت دایم به تهران می رود و در پاییز ۱۳۵۸ در کنکور رشتهٔ ادبیات دانشکده هنرهای دراماتیک قبول می شود. در همین زمان با حمایت اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی، نسیم خاکسار و عظیم خلیلی به عضویت کانون نویسندگان ایران درمی آید و در مطبوعات آزاد مشغول به کار می شود.
وی در جریان انقلاب فرهنگی زخمی می شود و سپس در مسجد سلیمان محاکمه شده و مورد کیفر قرار می گیرد.
[ویرایش] جریان شعر گفتار
در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد «تقطیع هموار و مدرن» را مطرح کرد. سرانجام موفق می شود این روش تقطیع را همه گیر کند که تا امروز مورد قبول است.
یک سال بعد «جنبش شعر گفتار» را با ساده کردن زبان شعر معرفی می کند که با آغاز دهه هفتاد به جریانی مقبول در شعر فارسی تبدیل شد. وی در این باره گفته است: «ریشه شعر گفتار به گات های اوستا بازمی گردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سروده اند. اما فروغ دقیقا یک شاعر کامل در»شعر گفتار«است. من تنها برای این حرکت»عنوانی دُرُست«یافتم و سپس در مقام تئوریسینِ مولف، مبانی تئوریک آن را کشف و ارائه کردم. همین!»
[ویرایش] دهه هفتاد و بعد
صالحی از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ دبیر سرویس ادبی و صفحه شعر مجله «دنیای سخن» بود و در سال ۱۳۷۹ کارگاه شعر دنیای سخن ( در مجله و دفتر دنیای سخن ) را با استقبال مناسبی راه اندازی کرد.
از همین دوره ترجمهٔ شعر صالحی به زبان های فرانسه، عربی، آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی و کردی به صورت پراکنده در مطبوعات چاپ گردید و دو دفتر شعر از وی در کردستان عراق ( به زبان کردی ) منتشر شد.
وی در سال ۱۳۷۸ برای فعالیت مجدد به کانون نویسندگان ایران بازگشت و دو سال بعد از سوی مجمع عمومی به عنوان یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران انتخاب شد.
صالحی در سال ۱۳۸۲ به عنوان سردبیر، یک شماره مجله «معیار ادبی» را منتشر کرد که متعاقبا ممنوع المصاحبه و از ادامه کار در مجله محروم گردید.
[ویرایش] آثار و فعالیت ها
[ویرایش] دفترهای شعر
لیالی ِلا
یوماآنادا - ۱۳۸۴
پیشگو و پیاده شطرنج - ۱۳۶۷
مثلثات و اشراق ها
عاشق شدن در دی ماه، مردن به وقت شهریور – ۱۳۷۶
دیرآمدی ری را. . . نامه ها - ۱۳۷۳
نشانی ها – ۱۳۷۴
سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت – ۱۳۷۵
آسمانی ها – ۱۳۷۶
رویاهای قاصدک غمگینی که از جنوب آمده بود – ۱۳۷۶
ساده بودم، تو نبودی، باران بود – ۱۳۷۷
آخرین عاشقانه های ری را - ۱۳۷۸
دعای زنی در راه که تنها می رفت – ۱۳۷۹
چیدن محبوبه های شب را تنها به باد یاد خواهد داد – ۱۳۸۰
دریغا ملا عمر. . . – ۱۳۸۰
از آوازهای کولیان اهوازی ( شعرهای دوران جوانی، ۱۳۵۷ - ۱۳۵۰ ) - ۱۳۸۲
سمفونی سپیده دم
[ویرایش] گزینه های اشعار
گزینه اشعار - ۱۳۸۳
مجموعه اشعار ( دفتر یکم ) - ۱۳۸۴
[ویرایش] رمان ها
علو - ۱۳۷۶
[ویرایش] کارگاه های شعر
صالحی در سال ۱۳۷۵ اولین کارگاه شعر خود را در تهران با عنوان کارگاه شعر معیار ( در مجله معیار ) تأسیس کرد.
در سال ۱۳۷۹ صالحی مجدداً کارگاه شعر دنیای سخن ( در مجله و دفتر دنیای سخن ) را راه اندازی می کند که با استقبال خوبی روبرو می شود. این کارگاه تاکنون فعال است.


کلمات دیگر: