کلمه جو
صفحه اصلی

عمرو بن عثمان مکی

دانشنامه عمومی

عمرو بن عثمان مکی که نامش را ابوعبدالله عمرو بن عثمان بن کُرَب المکی ثبت کرده اند از یاران ابوسعید خرّاز و از مصاحبان ابوعبدالله نباجی و یکی از استادان حسین بن منصور حلّاج بود. اصل عمرو بن عثمان مکی از یمن بود. در بیشتر منابع او را هم در تصوف صاحب اعتبار دانسته اند و هم در اصول؛ از این رو آورده اند چون در کلام وارد شد و مباحثی در این باب مطرح کرد. اهل مکه او را از این شهر بیرون کردند و وی به جده رفت و به مقام قضاوت رسید.
وی به همراه حارث محاسبی، جنید بغدادی، ابومحمد بن رُوَیم و ابوالعباس بن عطا از جمله مشایخ عرفانی، مانند ابن خفیف شیرازی، شایسته آن بودند که مقتدا و پیشوای دیگران باشند؛ زیرا آنها علم و حقایق را به هم آمیخته بودند و در شریعت و حقیقت امام به شمار می آمدند. این موضوعی که قشیری بیان می کند دو نکته مهم را آشکار می سازد؛ یکی آنکه جایگاه عمرو در تصوف قرن سوم به اندازه ای بلند است که مرتبه او را در حدّ مقام جنید بغدادی و حارث محاسبی قرار می دهند. دیگر آنکه مشی وی با مرام عارفانه جنید بغدادی سازگار و موافق بوده است.
او سرانجام در یکی از سالهای ۲۹۱، ۲۹۶ یا ۲۹۷ درگذشت.
از مطالبی که در منابع مختلف دربارهٔ او نقل کرده اند به خوبی روشن می شود که وی در سخن گفتن و بیان موضوعات عرفانی توانمند و برجسته بوده و همچنین در اصول تصوف تصنیفات زیادی داشته است. در مجموعه اقوال او که در منابع آورده شده است، این موضوعات به چشم می خورد: علم، وجد، یقین، مروت، فتوت، محبت، رضا، لوامع، تصوف، طمس، صبر، جمع، تفرقه، مشاهده و غنا.

نقل قول ها

عمرو بن عثمان مکّی (؟-۲۹۱ق) صوفی، عارف و عالمِ سدهٔ سوم قمری.
• «تصوف آنست که بنده در هر وقتی مشغول به چیزی بود که در آن وقت آن اولیتر.»• «صبر ایستادن بود با خدای و گرفتن بلا بخوشی و آسان.»• «بر تو باد که پرهیز کنی از تفکر کردن در چیزی از عظمت خدای یادر چیزی از صفات خدای که تفکر در خدای معصیت است و کفر.»• آن شیخ الشیوخ طریقت آن اصل اصول به حقیقت آن شمع عالم آن چراغ حرم آن انسان ملکی عمروبن عثمان مکی رحمةالله و علیه از بزرگان طریقت و سادات این قوم بود و از محتشمان و معتبران این طایفه بود همه منقاد او بودند و سخن او بیش از همه مقبول بود بریاضت و ورع مخصوص و به حقایق و لطایف موصوف و روزگاری ستوده داشت و هرگز سکر را بر خود دست نداد و در صحو رفت و تصانیف لطیف دارد درین طریق و کلماتی عالی و ارادت او به جنید بود بعد از آنکه ابوسعید خراز را دیده بود و پیر حرم بود و سالهاء دراز در آنجا معتکف بود.» در تذکرة الاولیاء -> عطار نیشابوری


کلمات دیگر: