کلمه جو
صفحه اصلی

سیخ کردن

فارسی به انگلیسی

erect, to stiffen, to cock

to stiffen, to cock


erect


فرهنگ فارسی

راست کردن

لغت نامه دهخدا

سیخ کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) راست کردن. ( آنندراج ).
- کمر سیخ کردن ؛قامت راست کردن. ( آنندراج ) :
از نخستین نگهت مست و خرابم کردی
کمری سیخ نکردم که کبابم کردی.
تأثیر ( از آنندراج ).
- گوش سیخ کردن ؛ گوش راست کردن. آماده شدن برای شنیدن حرفی.


کلمات دیگر: