خوش سخنی
خوب گفتاری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خوب گفتاری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) خوش سخنی. شیرین زبانی. شیرین سخنی :
ز خلق گوی لطافت تو برده ای امروز
به خوبرویی و سعدی بخوب گفتاری.
ز خلق گوی لطافت تو برده ای امروز
به خوبرویی و سعدی بخوب گفتاری.
سعدی.
کلمات دیگر: