( مصدر ) ۱- کهنه کردن . ۲- فرسوده ساختن . ۳- ناپدید کردن .
مدروس کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مدروس کردن. [ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مدروس گرداندن. از بین بردن. خراب و ویران و فرسوده کردن. محو و ناپدید ساختن. || ناپدید کردن. || کهنه کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
کلمات دیگر: