کلمه جو
صفحه اصلی

مداکه

فرهنگ فارسی

زمین خروسناک

لغت نامه دهخدا

( مداکة ) مداکة. [ م َ / م ُ ک َ ] ( ع ص ) ارض مداکة؛ زمین خروسناک. ( منتهی الارب ). کثیرةالدیوک. مدیکة. ( متن اللغة ). کثیرةالدیکة. ( اقرب الموارد ). مَداک. مُداک. جای خروسناک ، که در آن خروس بسیار باشد. ( ناظم الاطباء ).

مداکة. [ م َ / م ُ ک َ ] (ع ص ) ارض مداکة؛ زمین خروسناک . (منتهی الارب ). کثیرةالدیوک . مدیکة. (متن اللغة). کثیرةالدیکة. (اقرب الموارد). مَداک . مُداک . جای خروسناک ، که در آن خروس بسیار باشد. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: