تازه بالغ . تازه بحد بلوغ رسیده . تازه به حد مردان یا زنان رسیده . تکل مردی نو گوشاسب .
نو گوشاسب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نوگوشاسب. [ ن َ / نُو] ( ص مرکب ) تازه بالغ. تازه به حد بلوغ رسیده. تازه به حد مردان یا زنان رسیده : تکل ؛ مردی نوگوشاسب. ( ازحاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). رجوع به گوشاسب شود.
کلمات دیگر: