پذیرنده خواهش قبول کننده خواهش
خواهش پذیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواهش پذیر. [ خوا / خا هَِ پ َ ] ( نف مرکب ) پذیرنده خواهش. قبول کننده خواهش :
زن کارپیرای روشن ضمیر
بدان خواسته گشت خواهش پذیر.
زن کارپیرای روشن ضمیر
بدان خواسته گشت خواهش پذیر.
نظامی.
کلمات دیگر: