حبیب الله اِلقانیان (۲۳ فرودین ۱۲۹۱ – ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸) معروف به حاج حبیب القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران و سرمایه دار بزرگ ایرانی بود. القانیان یکی از نخستین غیر نظامیان و نخستین یهودی اعدامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود. وی در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ در تهران بازداشت شد و در بهار ۱۳۵۸ در زندان قصر، توسط صادق خلخالی اعدام شد. اعدام القانیان در مهاجرتِ گستردهٔ یهودیان ایران تأثیر بسیار زیادی داشت.
جان القانیان همیشه در نیویورک زندگی می کرد و در همان شهر درگذشت.
داود القانیان که در تهران زندگی می کرد و پس از انقلاب به لندن نقل مکان کرد و در همان شهر درگذشت.
نورالله القانیان که همیشه در نیویورک زندگی کرد و همان جا درگذشت.
حبیب الله القانیان که در ایران زندگی می کرد و کمی بعد از انقلاب اعدام شد.
نجات الله القانیان که در تهران زندگی می کرد و پس از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و در همان جا درگذشت.
صیون القانیان که در تهران زندگی می کرد و پس از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی می کند.
عطاالله القانیان که در تهران زندگی می کرد و بعد از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی می کند.
هانری القانیان برادرزاده حبیب القانیان، که اندکی پیش از انقلاب به آمریکا رفت، در همانجا ماندگار شده و به یک کارآفرین موفق در زمینه املاک تبدیل شد.
او در محله عودلاجان تهران به دنیا آمد. خانواده القانیان هشت فرزند (هفت پسر و یک دختر) داشتند. پدر حبیب الله، بابائی نام داشت که پیشه خیاطی داشت. مادرش مشهور به خانم جان، دختر حاج ساقی بود. حاج ساقی مغازه عطاری در محله یهودیان تهران داشت. او به مدرسه اتحاد جهانی آلیانس رفت. در این مدرسه دو زبان فارسی و فرانسوی را تدریس می کردند. به نظر می رسد او در سن پانزده سالگی، مدرسه را رها کرد و در هتل «گیلانِ نو» که متعلق به دائی خود بود، مشغول به کار شد. بعد از اتمام دوران خدمت سربازی، به سال ۱۹۳۶ میلادی با دختردایی خود، ماه سلطان ملقب به نیکخواه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، سه پسر به نام های کارمل، سینا و فریدون و یک دختر به نام مهناز بود.
خانواده القانیان شامل هفت برادر به نام های نجات الله، عطاءالله، صیون، حبیب، داود، جان و نصرالله بود. این خانواده به مدت سی سال پیشگام نوآوری های تجاری و صنعتی در ایران بودند و در این دوره ده ها کارخانه و مرکز خرید مدرن را تأسیس کردند. دو نفر از آن ها همیشه ساکن نیویورک و پنج برادر ساکن تهران بودند. در سال های نخست فعالیت، بیشتر تصمیم های تجاری را چهار برادر بزرگتر می گرفتند و در نتیجه سهم بیشتری از سه برادر جوانتر داشتند که هنوز مشغول تحصیل بودند.
مشخص نیست که حبیب الله القانیان (معروف به حاج حبیب) وارد دنیای تجارت شد؛ ولی در سال ۱۹۳۶ او حجره (دفتر تجاری) در سرای حاج محمد اسماعیل در بازار تهران داشت. او ساعت و به دنبال کشف حجاب، در ژانویه ۱۹۳۶ کلاه زنانه وارد می کرد. در ۱۹۳۶ او و برادرانش یک شرکت به نام شرکت سهامی القا تشکیل دادند که در ابتدا کالا از سویس و سپس از آمریکا وارد می کردند. برادرش جان، به سال ۱۹۴۳–۱۹۴۴ در آمریکا ساکن گشت تا به برادر دومش نورالله بعد از جنگ جهانی دوم پیوست. مثل خیلی از تاجرهای زمانهٔ خود، حاج حبیب و برادرانش کالاهای گوناگونی شامل ساعت ها، منسوجات، ماشین ظرفشویی، ظروف سفره، کریستال و رادیو و ماشین خیاطی وارد کردند که هر کدام از اینها، تقاضای بسیاری داشت.
جان القانیان همیشه در نیویورک زندگی می کرد و در همان شهر درگذشت.
داود القانیان که در تهران زندگی می کرد و پس از انقلاب به لندن نقل مکان کرد و در همان شهر درگذشت.
نورالله القانیان که همیشه در نیویورک زندگی کرد و همان جا درگذشت.
حبیب الله القانیان که در ایران زندگی می کرد و کمی بعد از انقلاب اعدام شد.
نجات الله القانیان که در تهران زندگی می کرد و پس از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و در همان جا درگذشت.
صیون القانیان که در تهران زندگی می کرد و پس از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی می کند.
عطاالله القانیان که در تهران زندگی می کرد و بعد از انقلاب به لس آنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی می کند.
هانری القانیان برادرزاده حبیب القانیان، که اندکی پیش از انقلاب به آمریکا رفت، در همانجا ماندگار شده و به یک کارآفرین موفق در زمینه املاک تبدیل شد.
او در محله عودلاجان تهران به دنیا آمد. خانواده القانیان هشت فرزند (هفت پسر و یک دختر) داشتند. پدر حبیب الله، بابائی نام داشت که پیشه خیاطی داشت. مادرش مشهور به خانم جان، دختر حاج ساقی بود. حاج ساقی مغازه عطاری در محله یهودیان تهران داشت. او به مدرسه اتحاد جهانی آلیانس رفت. در این مدرسه دو زبان فارسی و فرانسوی را تدریس می کردند. به نظر می رسد او در سن پانزده سالگی، مدرسه را رها کرد و در هتل «گیلانِ نو» که متعلق به دائی خود بود، مشغول به کار شد. بعد از اتمام دوران خدمت سربازی، به سال ۱۹۳۶ میلادی با دختردایی خود، ماه سلطان ملقب به نیکخواه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، سه پسر به نام های کارمل، سینا و فریدون و یک دختر به نام مهناز بود.
خانواده القانیان شامل هفت برادر به نام های نجات الله، عطاءالله، صیون، حبیب، داود، جان و نصرالله بود. این خانواده به مدت سی سال پیشگام نوآوری های تجاری و صنعتی در ایران بودند و در این دوره ده ها کارخانه و مرکز خرید مدرن را تأسیس کردند. دو نفر از آن ها همیشه ساکن نیویورک و پنج برادر ساکن تهران بودند. در سال های نخست فعالیت، بیشتر تصمیم های تجاری را چهار برادر بزرگتر می گرفتند و در نتیجه سهم بیشتری از سه برادر جوانتر داشتند که هنوز مشغول تحصیل بودند.
مشخص نیست که حبیب الله القانیان (معروف به حاج حبیب) وارد دنیای تجارت شد؛ ولی در سال ۱۹۳۶ او حجره (دفتر تجاری) در سرای حاج محمد اسماعیل در بازار تهران داشت. او ساعت و به دنبال کشف حجاب، در ژانویه ۱۹۳۶ کلاه زنانه وارد می کرد. در ۱۹۳۶ او و برادرانش یک شرکت به نام شرکت سهامی القا تشکیل دادند که در ابتدا کالا از سویس و سپس از آمریکا وارد می کردند. برادرش جان، به سال ۱۹۴۳–۱۹۴۴ در آمریکا ساکن گشت تا به برادر دومش نورالله بعد از جنگ جهانی دوم پیوست. مثل خیلی از تاجرهای زمانهٔ خود، حاج حبیب و برادرانش کالاهای گوناگونی شامل ساعت ها، منسوجات، ماشین ظرفشویی، ظروف سفره، کریستال و رادیو و ماشین خیاطی وارد کردند که هر کدام از اینها، تقاضای بسیاری داشت.
wiki: حبیب الله القانیان