مخفف عنبر بیزنده آنچه عنبر بیفشاند
عنبر بیز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عنبربیز. [ عَم ْ ب َ] ( نف مرکب ) مخفف عنبربیزنده. آنچه عنبر بیفشاند.
- عنبربیز کردن ؛ عنبر بیختن. عنبر افشاندن :
کابر آزار و باد نوروزی
درفشان می کنند و عنبربیز.
- عنبربیز کردن ؛ عنبر بیختن. عنبر افشاندن :
کابر آزار و باد نوروزی
درفشان می کنند و عنبربیز.
سعدی.
کلمات دیگر: