در حال کشیدن ریش
ریش کشان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ریش کشان. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال کشیدن ریش. ( یادداشت مؤلف ): پیادگان قاضی وی را ریش کشان به محکمه بردند. ( یادداشت مؤلف ) :
کوسه کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید یکی را به جنگ.
کوسه کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید یکی را به جنگ.
؟
کلمات دیگر: