کلمه جو
صفحه اصلی

دل قوی

فرهنگ فارسی

قوی دل . معتمد .

لغت نامه دهخدا

دل قوی. [دِ ق َ ] ( ص مرکب ) قوی دل. معتمد. مطمئن :
بسکه خوردم بس زدم زخم گران
دل قویتر بوده ام از دیگران.
مولوی.


کلمات دیگر: