کلمه جو
صفحه اصلی

ریاضیه

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث ریاضی علوم ریاضیه جمع ریاضیات .
ریاضی و تعلیمی . فنون هندی . بنا به مشهور دانشهایی است که فهمیده نمی شود مگر با عمل مانند حساب و مساحت و موسیقی و مانند آن .

لغت نامه دهخدا

ریاضیة. [ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ریاضیه . ریاضی . تعلیمی . (ناظم الاطباء).
- علوم ریاضیة ؛ فنون هندی . (ناظم الاطباء). بنا به مشهور دانشهایی است که فهمیده نمی شود مگر با عمل ، مانند حساب و مساحت و موسیقی و مانند آنها. (از اقرب الموارد).
- فلسفه ٔ ریاضیه ؛ حکمت ریاضی . رجوع به فلسفه شود.


( ریاضیة ) ریاضیة. [ ضی ی َ ] ( ع ص نسبی ) ریاضیه. ریاضی. تعلیمی. ( ناظم الاطباء ).
- علوم ریاضیة ؛ فنون هندی. ( ناظم الاطباء ). بنا به مشهور دانشهایی است که فهمیده نمی شود مگر با عمل ، مانند حساب و مساحت و موسیقی و مانند آنها. ( از اقرب الموارد ).
- فلسفه ریاضیه ؛ حکمت ریاضی. رجوع به فلسفه شود.


کلمات دیگر: