کلمه جو
صفحه اصلی

شکر سوار

فرهنگ فارسی

( صفت ) سواری که سواری وی مطبوع نماید

لغت نامه دهخدا

شکرسوار. [ ش َ ک َ س َ ] ( ص مرکب ) کسی که حرکات و سکنات او بغایت شیرین و خوش آینده بود. ( آنندراج ). || سواری که سواری وی مطبوع نماید. ( فرهنگ فارسی معین ). که در سواری شیرین کاری کند. و رجوع به شکرسماع شود.


کلمات دیگر: