آن که شغل وی فروختن طناب و ریسمان است .
ریسمان فروش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ریسمان فروش. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) آنکه شغل وی فروختن طناب و ریسمان است. ( ناظم الاطباء ). رسن فروش. غزال. ( یادداشت مؤلف ) :
آن ریسمان فروش که از آسمان سروش
کردی به ریسمان اشاراتش اعتصام.
آن ریسمان فروش که از آسمان سروش
کردی به ریسمان اشاراتش اعتصام.
خاقانی.
کلمات دیگر: