شیرین زبانی شیرین سخنی
شکر گفتاری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شکرگفتاری. [ ش َ ک َ گ ُ ] ( حامص مرکب ) شیرین زبانی. شیرین سخنی. ( از یادداشت مؤلف ) :
شکرگفتاریت را چون نیوشم
که من خود شهد و شکّر میفروشم.
شکرگفتاریت را چون نیوشم
که من خود شهد و شکّر میفروشم.
سعدی.
و رجوع به شکرگفتار شود.کلمات دیگر: