نگران و مضطرب شدن از غمی یا شفقتی یا حادثه ای .
دل لرزیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دل لرزیدن. [ دِ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) نگران و مضطرب شدن از غمی یا شفقتی یا حادثه ای.
- دل بر کسی لرزیدن ؛ کنایه از غمخواری و مهربانی کردن. ( از برهان ) ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
- دل بر کسی لرزیدن ؛ کنایه از غمخواری و مهربانی کردن. ( از برهان ) ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: