سوراخ کردن در سنبیدن مروارید کنایه از سخن نغز گفتن
در سفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
در سفتن. [ دُ س ُ ت َ ] ( مص مرکب ) سوراخ کردن در. سنبیدن مروارید. || کنایه از سخن نغز گفتن. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را.
هر نسفته دری دری می سفت.
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را.
حافظ.
هر ترانه ترانه ای می گفت هر نسفته دری دری می سفت.
نظامی.
|| کنایه از ازاله بکارت کردن. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).پیشنهاد کاربران
تراشیدن و شکل دادن به مروارید خام
کلمات دیگر: