گاوی بوده است مر شاه افریدون را
پژمایون
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پژمایون. [ پ َ ] ( اِخ ) گاوی بوده است مر شاه افریدون را. ( حاشیه لغت نامه اسدی نخجوانی ) :
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش پژمایونا.
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو نکو بودش پژمایونا.
دقیقی.
و ظاهراً پژمایون تحصیف پرمایون است و رجوع به برمایون و برمایه و پرمایه شود.کلمات دیگر: