( زور آزما ی ) ( صفت ) ۱ - آنکه زور و نیروی خویش را به معرض آزمایش در آورد کسی که با دیگری دست و پنجه نرم کند . ۲ - پهلوان .
زور ازما ی
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
محک زدن زور
پهلوان، کسی که دست و پنجه نرم می کند،
یعنی ژاپن
من عاشق ژاپن هستم
شما چی؟
من عاشق ژاپن هستم
شما چی؟
کسی که زور خودش را ازمایش می کنـــــــــــد. . .
قدرت مند
پرزور
پرزور
�پُر زور، قویّ، نیرومند، قدرتمند�
نجنبیدم از سیل زور آزمای
بوسیله ی سیل �پّر زور و قوی� تکان نخوردم
نجنبیدم از سیل زور آزمای
بوسیله ی سیل �پّر زور و قوی� تکان نخوردم
قوی
پرزور
قدرت مند
نیرومند
پرزور
قدرت مند
نیرومند
قدرت مند
پهلوان
کسی که قدرت نمایی می کند
بسیار پر قدرت
کسی که زور بسیار دارد و توانا و قویاست
کسی که قوی است
کسی که با دیگری دست و پنجه نرم می کند*
نیرومند
کسی یا چیزی که نیرومند یا قدرتمند است
کسی یا چیزی که نیرومند یا قدرتمند است
دعوا سر قدرت
زور آزمای به معنای پهلوان یا کسی کهبا دیگری دست وپنچه نرم میکند
پر قدرت
کلمات دیگر: