رشنودی. [ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان روشکان بخش طرهان خرم آباد. سکنه 120 تن. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات و لبنیات و پشم. صنایع دستی زنان سیاه چادر و طناب بافی. راه اتومبیل رو. ساکنان از طایفه امرایی و چادرنشین هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رشنودی
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
رش در زبان لری به معنای سیاه می باشد
رشنو یعنی کسیکه تازه لباس سیاه بر تن کرده یعنی کسیکه عزادار شده
رشنودی
دی به معنی دیار و یا ده و آبادی است
رشنودی در معنی لغت یعنی اینکه
اقوامی که در آن زمان به دلایل جنگهای مابین طوایف در لرستان دائم پر نبرد بوده و این قوم این دیار و ده که همان رشنودی است همیشه عزادار کسانی بودن که در این نبردها کشته میشدندبه همین معنا سیاهپوش میشدند و لباس رس یا همان سیاه به تن میکردن و همیشه سباهپوشیدن آنان تازه بو یعنی نو و به این منظور رشنو و در آن دیار بودن ( دی ) پسوند به آنها داده شده است
درحال طایفه ای به همین عنوان ( رشنو ) در لرستان در مناطق الشتر، نورآباد، کوهدشت، و جایگاه بیشتر آنان پلدختر می باشد که زیر شاخه ی ایل بالاگریوه در لرستان میباشند
رشنو یعنی کسیکه تازه لباس سیاه بر تن کرده یعنی کسیکه عزادار شده
رشنودی
دی به معنی دیار و یا ده و آبادی است
رشنودی در معنی لغت یعنی اینکه
اقوامی که در آن زمان به دلایل جنگهای مابین طوایف در لرستان دائم پر نبرد بوده و این قوم این دیار و ده که همان رشنودی است همیشه عزادار کسانی بودن که در این نبردها کشته میشدندبه همین معنا سیاهپوش میشدند و لباس رس یا همان سیاه به تن میکردن و همیشه سباهپوشیدن آنان تازه بو یعنی نو و به این منظور رشنو و در آن دیار بودن ( دی ) پسوند به آنها داده شده است
درحال طایفه ای به همین عنوان ( رشنو ) در لرستان در مناطق الشتر، نورآباد، کوهدشت، و جایگاه بیشتر آنان پلدختر می باشد که زیر شاخه ی ایل بالاگریوه در لرستان میباشند
کلمات دیگر: