مترادف متشنج کردن : به هم زدن، آشفته کردن، بی نظم کردن، به آشوب کشاندن، متلاطم کردن، بحرانی کردن
متشنج کردن
مترادف متشنج کردن : به هم زدن، آشفته کردن، بی نظم کردن، به آشوب کشاندن، متلاطم کردن، بحرانی کردن
مترادف و متضاد
۱. به هم زدن، آشفته کردن، بینظم کردن
۲. بهآشوب کشاندن، متلاطم کردن، بحرانی کردن
کلمات دیگر: