مترادف کودکانه : بچگانه، طفلانه، کودک وار، کودک وش
کودکانه
مترادف کودکانه : بچگانه، طفلانه، کودک وار، کودک وش
فارسی به انگلیسی
childish(ly)
baby, childish, infantile, jejune, juvenile, toy
مترادف و متضاد
چرند، مزخرف، نادان، ابله، احمق، بی مخ، کودکانه، بچگانه، احمقانه، سبک مغز، کم هوش
خردسال، کودکانه، بچگانه، احمقانه، در خور جوانی، ویژه نو جوانان
کودکانه، بچه گانه، بچگانه، احمقانه
کودکانه، بچگانه، احمقانه
کودکانه
بچگانه، طفلانه، کودکوار، کودکوش
فرهنگ فارسی
بچگانه همچون طفلان : کودکانه رفتار میکند .
فرهنگ معین
(دَ نِ ) (ق . ) مانند کودکان بودن مجازاً: غیرمنطقی ، نامعقول .
لغت نامه دهخدا
کودکانه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) بچگانه وبطور بچگی. ( ناظم الاطباء ). بچگانه. همچون طفلان. ( فرهنگ فارسی معین ). چون کودکان. و رجوع به کودک شود.
فرهنگ عمید
به روش کودکان، مانند کودکان.
دانشنامه عمومی
کودکانه فیلمی به کارگردانی مسعود کرامتی و نویسندگی رضا میهن دوست، مسعود کرامتی ساختهٔ سال ۱۳۸۱ است.
جهانبخش سلطانی
افسر اسدی
متین عزیزپور
امیر خورشیدی
هوشنگ حریرچیان
رضا عماد
محمدمسیح امانی زاده
مهدی هادی زاده
عرفان دانش
درسا طباطبایی
پذیرفته شدن بامداد برای بازی در فیلم، باعث حسادت پسرخاله اش و درگیری این دو نوجوان می شود و در نتیجه این درگیری ها، پای بامداد می شکند و بدین ترتیب پای بزرگترها هم به ماجرا کشیده شده، مناسبات خانوادگی شان تحت تأثیر قرار می گیرد و به جدایی دو خانواده می انجامد...
جهانبخش سلطانی
افسر اسدی
متین عزیزپور
امیر خورشیدی
هوشنگ حریرچیان
رضا عماد
محمدمسیح امانی زاده
مهدی هادی زاده
عرفان دانش
درسا طباطبایی
پذیرفته شدن بامداد برای بازی در فیلم، باعث حسادت پسرخاله اش و درگیری این دو نوجوان می شود و در نتیجه این درگیری ها، پای بامداد می شکند و بدین ترتیب پای بزرگترها هم به ماجرا کشیده شده، مناسبات خانوادگی شان تحت تأثیر قرار می گیرد و به جدایی دو خانواده می انجامد...
wiki: کودکانه
پیشنهاد کاربران
کودک مشرب. [ دَ م َ رَ ] ( ص مرکب ) کودک سرشت. کودک مزاج. ( فرهنگ فارسی معین ) :
آن دنی طبعان که مغروران جاه و منصب اند
از خرد بیگانگان چند کودک مشرب اند.
آن دنی طبعان که مغروران جاه و منصب اند
از خرد بیگانگان چند کودک مشرب اند.
کلمات دیگر: