نوعی اختلال افسردگی که در آن فرد حداقل دچار یک دورۀ افسردگی عمده میشود
اختلال افسردگی عمده
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
اختلال افسردگی عمده یا اختلال افسردگی ماژور (به انگلیسی: Major Depressive Disorder) یا به اصطلاح دیپ رِیشِن، اختلالی است که دو مشخصهٔ اصلی آن، داشتن حالت پریشانی در وضعیت ها و موقعیت های مختلف و بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت هایی که قبلا برای فرد لذت بخش بوده به مدت حداقل دو هفته می باشد. افسردگی معمولاً همراه با علائمی مثل عدم اعتماد بنفس، اختلالات خواب، اختلالات خوردن، خستگی، بی حالی و احساس درد بدون دلیل می باشد. همچنین در مواردی، فرد افسرده ممکن است معتقد به تفکراتی غلط باشد یا چیزهایی ببیند یا بشنود که دیگران قادر به احساس آن ها نیستند. بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی مبتلا هستند. به این معنا که فرد، دوره هایی از افسردگی را تجربه می کند که ممکن است بین هر دوره سال ها فاصله باشد. شایان ذکر است که اختلالات افسردگی می تواند تأثیرات بسیار منفی ای بر شخصیت فرد، کار یا زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادت های غذایی و سلامت عمومی او داشته باشد و همین عوارض، مراجعه به موقع به روانشناس و روان پزشک را در صورت مشاهده علائم به امری ضروری تبدیل می کند. طبق آمارگیری های صورت گرفته بین ۲ تا ۷ درصد بالغین افسرده جان خود را به وسیلهٔ خودکشی می گیرند و بیش از ۶۰٪ افرادی که به وسیلهٔ خودکشی جان خود را از دست می دهند، مبتلا به افسردگی حاد یا دیگر اختلالات خلقی می باشند.
ژنتیک: شیوع افسردگی در دوقلوهای تک تخمکی ۶۵ درصد و در سایر دوقلوها ۱۴–۱۹ درصد است که نقش عامل های ژنتیک را مشخص می کند. محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژن هایی می گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی شوند. (۲)
سروتونین و سایر نوروترانسمیترها: وجود اختلال نوروترانسمیتری در سطح سیناپس ها را در بیماران افسرده مشاهده کرده اند. علاوه بر سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین در بیماران افسرده اختلال دارند.
داروها: استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده می شوند، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرص های ضدبارداری تأثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد.
بیماریها: ابتلاء به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی-عروقی، سکته مغزی، دیابت، سرطان و آلزایمر یا میگرن باعث می شود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات، یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان می دهند. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد. افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سال های اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلاء به کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود. (۳)
تصور می شود، علت اصلی بروز افسردگی عوامل ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی باشد. همچنین عواملی مثل سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانی ها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، می توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش شده خود فرد وبررسی های وضعیت شناختی می باشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن وجود ندارد. اما در مواردی، آزمایش هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است علائم مشابهی را به وجود آورند انجام می گیرد. ذکر این نکته نیز مفید است که بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیف تر است تفاوت وجود دارد و بایستی بین این دو تمایز قائل شد.
معمولاً، مبتلایان به افسردگی به وسیلهٔ مشاوره، روان درمانی و دارو درمانی، داروهای ضدافسردگی(antidepression) تحت درمان قرار می گیرند. البته به تازگی با کمک از علم مزاج شناسی موفقیت های درمانی فراوانی گزارش می شود درمان به وسیلهٔ دارو، مؤثر بنظر می رسد اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود، دارو درمانی فقط به جهت رساندن بیمار به حالت پایدار stable و پایا می تواند مفید باشد و حتماً در کنار دارو درمانی روان درمانی توسط روانشناس متخصص مورد نیاز است. استفاده بلند مدت دارو بدون روان درمانی با شکست فرایند درمان مواجه خواهد شد اما اینکه می تواند بر احتمال خودکشی تأثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست. مشاوره های درمانی نیز به صورت رفتار درمانی شناختی و روان درمانی بین فردی انجام می شود. در صورتی که روش های نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوک درمانی ممکن است امتحان شود و در مواردی که خطر صدمه رسانی به خود وجود دارد، ممکن است علی رغم تمایل فرد، او را بستری کنند.
تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر(۳٫۶٪)در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بوده اند. درصد افرادی که حداقل یکبار به این بیماری مبتلا شده اند از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه متغیر است. نرخ طول عمر در کشورهای توسعه یافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه(۱۱٪) می باشد که این به نوبه خود طول دوره های افسردگی را مخصوصاً در دوره های بازگشت یافته بیشتر می کند. شایع ترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی می باشد.تعداد ابتلاها در زن ها نیز دو برابر مردان گزارش شده.
ژنتیک: شیوع افسردگی در دوقلوهای تک تخمکی ۶۵ درصد و در سایر دوقلوها ۱۴–۱۹ درصد است که نقش عامل های ژنتیک را مشخص می کند. محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژن هایی می گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی شوند. (۲)
سروتونین و سایر نوروترانسمیترها: وجود اختلال نوروترانسمیتری در سطح سیناپس ها را در بیماران افسرده مشاهده کرده اند. علاوه بر سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین در بیماران افسرده اختلال دارند.
داروها: استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده می شوند، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرص های ضدبارداری تأثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد.
بیماریها: ابتلاء به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی-عروقی، سکته مغزی، دیابت، سرطان و آلزایمر یا میگرن باعث می شود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات، یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان می دهند. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد. افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سال های اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلاء به کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود. (۳)
تصور می شود، علت اصلی بروز افسردگی عوامل ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی باشد. همچنین عواملی مثل سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانی ها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، می توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش شده خود فرد وبررسی های وضعیت شناختی می باشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن وجود ندارد. اما در مواردی، آزمایش هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است علائم مشابهی را به وجود آورند انجام می گیرد. ذکر این نکته نیز مفید است که بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیف تر است تفاوت وجود دارد و بایستی بین این دو تمایز قائل شد.
معمولاً، مبتلایان به افسردگی به وسیلهٔ مشاوره، روان درمانی و دارو درمانی، داروهای ضدافسردگی(antidepression) تحت درمان قرار می گیرند. البته به تازگی با کمک از علم مزاج شناسی موفقیت های درمانی فراوانی گزارش می شود درمان به وسیلهٔ دارو، مؤثر بنظر می رسد اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود، دارو درمانی فقط به جهت رساندن بیمار به حالت پایدار stable و پایا می تواند مفید باشد و حتماً در کنار دارو درمانی روان درمانی توسط روانشناس متخصص مورد نیاز است. استفاده بلند مدت دارو بدون روان درمانی با شکست فرایند درمان مواجه خواهد شد اما اینکه می تواند بر احتمال خودکشی تأثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست. مشاوره های درمانی نیز به صورت رفتار درمانی شناختی و روان درمانی بین فردی انجام می شود. در صورتی که روش های نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوک درمانی ممکن است امتحان شود و در مواردی که خطر صدمه رسانی به خود وجود دارد، ممکن است علی رغم تمایل فرد، او را بستری کنند.
تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر(۳٫۶٪)در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بوده اند. درصد افرادی که حداقل یکبار به این بیماری مبتلا شده اند از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه متغیر است. نرخ طول عمر در کشورهای توسعه یافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه(۱۱٪) می باشد که این به نوبه خود طول دوره های افسردگی را مخصوصاً در دوره های بازگشت یافته بیشتر می کند. شایع ترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی می باشد.تعداد ابتلاها در زن ها نیز دو برابر مردان گزارش شده.
wiki: اختلال افسردگی عمده
فرهنگستان زبان و ادب
{major depressive disorder} [روان شناسی] نوعی اختلال افسردگی که در آن فرد حداقل دچار یک دورۀ افسردگی عمده می شود
پیشنهاد کاربران
major depressive disorder
همون افسردگی اساسی هست
که مخفف ان MDD
کلمات دیگر: