کلمه جو
صفحه اصلی

کوبیده


مترادف کوبیده : کوفته، مصدوم، مضروب، مقروع

فارسی به انگلیسی

mashed meat


pounded, bruised, ground crushed, trodden, beaten, mashed meat

مترادف و متضاد

کوفته، مصدوم، مضروب، مقروع


beaten (صفت)
چکش خورده، مغلوب، کوبیده، زده، فرسوده، پخت

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کوفته مقروع : گوشت کوبیده . ۲ - زده مضروب .

لغت نامه دهخدا

کوبیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) کوفته. مقروع. ( فرهنگ فارسی معین ). کوفته شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || زده. مضروب. ( فرهنگ فارسی معین ). || گوشت با نخود یا لپه و یا لوبیاکه کوفته شده باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

۱. = کوفته
۲. نرم شده.

واژه نامه بختیاریکا

( کوبیدِه ) کُفتِه


کلمات دیگر: