کلمه جو
صفحه اصلی

متشرع


مترادف متشرع : پارسا، دیندار، زاهد، متقی ، متشرعه

متضاد متشرع : ناپارسا، شیخیه

فارسی به انگلیسی

versed in religious law, pious, religious, jurist, versed in religious low

versed in religious low, pious


مترادف و متضاد

versed in law (صفت)
متشرع

پارسا، دیندار، زاهد، متقی ≠ ناپارسا


۱. پارسا، دیندار، زاهد، متقی ≠ ناپارسا
۲. متشرعه ≠ شیخیه


فرهنگ فارسی

پیروشرع، کسی که معتقدبدین وشریعت باشد
( اسم ) آنکه معتقد بشریعت و احکام آن باشد تابع شرع جمع : متشرعین .

فرهنگ معین

(مُ تَ شَ رِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) آگاه به امور شرعی ، معتقد به امور شرعی .

لغت نامه دهخدا

متشرع. [ م ُ ت َ ش َرْ رِ ] ( ع ص ) واقف به امور شریعت و متدین و دیندار. ( ناظم الاطباء ). تابع شرع.

فرهنگ عمید

۱. کسی که معتقد به دین و شریعت باشد، پیرو شرع.
۲. کسی که پیرو مکتب متشرعه است.


کلمات دیگر: