کلمه جو
صفحه اصلی

یک پشت

فرهنگ فارسی

موافق و یاریگر با یکدیگر دو کس که در کاری با هم متفق و همنشین و موافق باشند

لغت نامه دهخدا

یک پشت. [ ی َ / ی ِ پ ُ ] ( ص مرکب ) موافق و یاریگر با یکدیگر. دو کس که در کاری با هم متفق و همنشین و موافق باشند. ( یادداشت مؤلف ). || ( ق مرکب ) پشت سرهم. متوالیاً :
چرخ که یک پشت ظفرساز توست
نُه شکم آبستن یک ناز توست.
نظامی.

گویش مازنی

/yak pesht/ متحد – با هم - سر راست و مستقیم

۱متحد – با هم ۲سر راست و مستقیم



کلمات دیگر: